تاریخ : سه شنبه, ۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Tuesday, 23 April , 2024
15

نشریه عصرما؛ دودهه پس از توقیف

  • کد خبر : 91923
  • 31 فروردین 1399 - 9:33
نشریه عصرما؛ دودهه پس از توقیف

به گزارش جمهوریت؛ سیما پروانه‌گهر در روزنامه سازندگی نوشت: ادعا گزافی نیست اگر ریشه تولید و تدوین ساختاربندی برای جناح های سیاسی ایران در دهه ۷۰ و در مفاهیمی فراتر از عناوین کلی چپ و راست را در نشریه «عصرما» جستجو کنیم. نشریه داخلی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران که در دهه ۷۰ در اوج […]

به گزارش جمهوریت؛ سیما پروانه‌گهر در روزنامه سازندگی نوشت:

ادعا گزافی نیست اگر ریشه تولید و تدوین ساختاربندی برای جناح های سیاسی ایران در دهه ۷۰ و در مفاهیمی فراتر از عناوین کلی چپ و راست را در نشریه «عصرما» جستجو کنیم. نشریه داخلی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران که در دهه ۷۰ در اوج رقابت برای نقد سیاست اقتصادی دولت هاشمی و توسعه گفتمان توسعه سیاسی متولد شد و در شکل‌گیری شالوده نظری اصلاح طلبی و چارت ساختاری-فکری جریان چپ ایفای نقش کرد.

نشریه‌ای که اگرچه در دهه ۷۰ آغاز به انتشار کرد اما اتوریته سازمان مجاهدین انقلاب و هیجانات یک دولت انقلابی در ادبیات آن به خصوص در سال‌های ابتدایی انتشار به چشم می‌خورد و نمای نشریه و تیترهای ابتدایی آن رنگ و بوی ملیشیایی اعضاء را در دهه ۶۰ که چرخ دنده‌های یک جریان انقلابی-نظامی بودند، یادآوری می‌کند . مستند آن، اطلاق عنوان «برادر» برای گفت و گو با محمد سلامتی در نخستین شماره نشریه در ۲۳ مهر ۷۳ است.

عصرما در کنار اینکه یک نشریه متعلق به یک سازمان سیاسی بود که در کنار انتشارنظریه‌پردازی‌هایمجاهدین انقلاب و مطابق با تعریف رسانه‌ای دو هفته نامه ها، اخبار روز را تحلیل می کرد اما در سال‌های بعد توانست چهارچوب نظری اقلیتی را پی‌ریزی کند که بعدها «اصلاح طلب» نام گرفتند.

علاوه بر این ، برای نخستین بار مفهوم چپ مدرن در نشریه عصر ما از جریان چپ سنتی منفک شد و این نشریه  مهمترین نقطه تمایز و تکامل فرم مدرن و سنتی چپ را در  پذیرش تدریجی مفهوم دموکراسی معرفی کرد. این جریان سیاسی بعدا با تأسیس جبهه مشارکت ایران اسلامی پس از پیروزی اصلاح‌طلبان در دوم خرداد ماه ۱۳۷۶ به اوج خود رسید و صورت تشکیلاتی خود را پیدا کرد.

عصرما؛ نزدیک به یک دهه فعالیت، فراز و فرودهای مختلفی را تجربه کرد. نشریه ۸ صفحه‌ای که هر چهارشنبه به مدیرمسئولی محمد سلامتی و سردبیری محسن آرمین منتشر می‌شد، با ظاهری شبیه به اعلامیه های سیاسی و مبارزاتی که برای ما در این دوران که چشم‌هایمان به نشریه‌های رنگی و هزار رنگ با عکس و نمودار و جدول عادت دارد، عجیب است.

ریشه شکل گیری عصرما را در دو علت می توان جست . نخست این که سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی همانند هر تشکیلات سیاسی دیگری نیازمند ارگان رسانه ای بود تا به بیان دیدگاه های خود بپردازد و با مخاطبان خود ارتباط برقرار کند.

دوم این که سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به عنوان سازمانی که عضوگیری سیاسی نداشت سعی داشت تا با ارائه یک نشریه نقص و فقدان تشکیلات توده ای و عدم گستردگی نیروهای انسانی خود را با کار رسانه‌ای جبران کند و به جای عضوگیری سیاسی به تولید اندیشه و محتوای سیاسی بپردازد. شاید به دلیل همین تجربه است که جبهه مشارکت به عنوان حزبی که از دل مجاهدین انقلاب اسلامی بیرون آمد به شدت به عضوگیری در سطوح مختلف جامعه پرداخت ؛ به خاطر تجربه‌ای که از عدم عضوگیری نیروهای انسانی در سازمان مجاهدین داشتند.  در حقیقت مجاهدین که برای خود یک حلقه امنیتی قائل بود سعی کرد موضوع ارتباط با هوادراران را از طریق عصرما دنبال کند.

نگرش های اصلی عصرما درباره مسائل مهمی چون حاکمیت ملی، وحدت ملی، مردمسالاری، حقوق شهروندی و… در سرمقاله اولین شماره‌های عصر ما مطرح شد که در واقع تعریف و ترسیمی از هویت فکری سیاسی سازمان بود.

*تحریریه عصرما

ترکیب شورای تحریریه عصر ما از ترکیب اعضای سازمان متنوع و متکثرتر بود. آقایان نبوی، عرب سرخی، ‌ قدیانی، صادق نوروزی، سعیدحجاریان، علی مزروعی، علوی تبار و جلایی پور عضو تحریریه عصر ما بودند بعضی از این عزیران عضو سازمان نبودند، اما عصر ما از فکر و قلم آن‌ها بهره مند می‌شد. پس از جمع بندی دیدگاه ها یک نفر از سوی هیات تحریریه یکی از اعضای صاحب قلم بر اساس محورهای تعیین شده به تهیه مقاله می‌پرداخت. عصر ما به معنای واقعی کلمه حاصل یک کار جمعی بدون هرگونه چشمداشت مادی و غیر مادی از سوی اعضا انجام می شد. عصر ما با این رویکرد حداقل تا دوم خرداد ۷۶ بسیار تاثیرگذار بود. آن زمان در میان روزنامه ها سلام و در هفته نامه ها عصر ما بیشترین نقش و تأثیر را بر فضای سیاسی جامعه داشتند. البته در حوزه اندیشه دینی مجله «کیان» تأثیر منحصر به فردی داشت.

نوعا مقالات عصر ما به دلیل آن که جنبه ترویجی داشت و حاصل همفکری یک جمع صاحب دانش و تجربه سیاسی بود با استقبال روبرو می شد. یکی از این کارها سلسله مقالاتی تحت عنوان طیف بندی نیروهای سیاسی بود که طی چند شماره در عصر ما منتشر شد و بازتاب بسیار گسترده‌ای داشت. آن مقالات در واقع به خوانندگان الگویی تحلیلی می‌داد تا بتوانند تحولات سیاسی را تحلیل کنند.

مطالب عصر ما عمدتاً مسئله محور است یعنی ناظر به مهم‌ترین رویداد آن سال‌ها در حوزه‌های اندیشه و اقتصاد و سیاست داخلی و سیاست خارجی. به عنوان مثال مقالات متعددی درباره جنبه تئوریک حکومت دینی و ولایت فقیه به رشته تحریر در آمده است

مصطفی تاجزاده درباره رویه کار در عصرما می گوید:« سازوکار ما در “عصرما” این‏گونه بود که چهار جلسه دو-سه ساعته در فاصله انتشار شماره جدید داشتیم. در هر جلسه هرکس موضوع مهم مورد نظر خود را برای آن شماره پیشنهاد می کرد و پس از بحث و جمع‏بندی، اولویت‏ ها را مشخص می‏ کردیم و به سه‌ چهار موضوع می ‏رسیدیم. برای هر موضوع یک نفر به‏ عنوان نویسنده تعیین می ‏شد و دیگران نظر خود را بیان می ‏کردند. آن‏جا که اشتراک نظر داشتیم پیشنهادها توسط نویسنده تبدیل به یادداشت می ‏شد. اگر اختلاف نظر داشتیم آنقدر بحث می‏ کردیم تا به جمع‏بندی برسیم. به این ترتیب یک مقاله به ‏صورت جمعی نوشته می‏شد. به همین دلیل نام نویسنده را کار نمی‏ کردیم، چون کار جمعی بود.»

تاثیرگذارترین کار “عصرما” تقسیم‏ بندی معروف چهارگانه‏ است. تقسیم بندی که ابتدا توسط هیچ کس جدی گرفته نشد اما  تنها یک سال بعد علی اکبر ولایتی گفته بود ما این تقسیم‏ بندی را شوخی گرفتیم ولی حالا وقتی می‏ خواهیم حرف بزنیم مجبوریم آن را رعایت کنیم .

نشریه در طی فعالیت خود عمدتا بیانیه های این سازمان را منتشر می کرد و یا در زمان‌های خاص‌تر – که این زمان‌های خاص و برهه‌های شاذ در دهه ۷۰ کم نبوده است- گفت‌و‌گوهایی با اعضاء سازمان داشت. اما چگونه دیدگاه‌های سازمان مجاهدین منجر به انتشار نشریه داخلی عصرما شد و بازخوانی آن چه نمایی از رویکردها و رویه‌های این سازمان در قبل و بعد انتشار آن به ما می‌دهد؟  چه شد که هسته مرکزی گروه فلق که زبان اسلحه را برای گفت‌وگو با رژیم شاه انتخاب کرده بود، در دهه ۷۰ سازمانی اسلامی در میانه دیدگاه‌های شریعتی و مطهری تاسیس کرد و قلم به دست گرفت و ساختار چپ و راست جدید و قدیم را ترسیم کرد؟ پاسخ به این پرسش‌ها می تواند در شناخت و بررسی دقیق‌تر این نشریه به ما کمک کند.

*تولد یک سازمان؛ از اسلحه تا قلم

به گفته مصطفی تاج‌زاده و محسن آرمین فلسفه تاسیس سازمان مجاهدین انقلاب در سال ۵۸ ضدیت با مشی مارکسیستی مجاهدین خلق و مقابله با انحراف آن‌ها به مارکسیسم است. علت مهمی که آنان را واداشت تا با پیوستن به گروهی از مبارزان مسلمان – به توصیه و هدایت فکری مرتضی مطهری- سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را متشکل از هفت گروه و هسته تشکیل دهند . اعضاء این گروه ها اسامی بسیار نام‌آشنا در رزومه جمهوری اسلامی هستند: علی صیاد شیرازی، محسن رضایی، محسن آرمین، مصطفی تاجزاده، بهزاد نبوی و…

این گروه‌های هفت‌گانه عبارت بودند از : گروه فلق که شمایل آن مصطفی تاجزاده است و پی‌ریزی این گروه را در دوران دانشجویی در کالج‌های آمریکایی انجام داده و همه اعضاء این گروه به جز تاج‌زاده از آمریکا مستقیم به سوریه و لبنان رفتند و به زندگی چریکی روی آوردند . گروه امت واحده با چهره‌هایی همچون بهزاد نبوی ، محمد سلامتی و نوروزی همفکران شهید رجایی در زندان بودند . ۵ گروه دیگر اعم از منصورون – محسن رضایی و علی شمخانی- ، صف اصفهان- محمد بروجردی- و گروه توحیدی بدر، گروه فلاح و گروه موحدین ۵گروه دیگر این سازمان بودند که نه تجربه کار چریکی فلق را داشتند و نه تجربه زندان امت واحده را . اعضاء همین دو گروه – فقل و امت واحده- بیشترین هیئت تحریریه عصر ما در زمان تاسیس سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران در دهه ۷۰ بودند.

با پدیدآمدن اختلافات میان اعضای این سازمان در همان ابتدای پیدایش ، بر سر مسائلی از قبیل صدور بیانیه در مناسبت‌هایی هم‌چون روز کارگر، ترور مرتضی مطهری یا سال‌مرگ علی شریعتی و به ویژه مخالفت جناح راست‌گرای سازمان و گروه منصورون با سیاست‌های اقتصادی محمد سلامتی و بهزاد نبوی در دولت میرحسین موسوی، مجاهدین انقلاب پس از مدتی به ۲ شاخه تقسیم شدند. بعد از آن با فرمان امام درباره عدم حضور افراد نظامی در گروه‌های سیاسی برخی از اعضای اصلی سازمان همچون محمدباقر ذوالقدر و محسن رضایی که فرماندهی سپاه پاسداران را به عهده گرفته بود از سازمان خارج شدند و عده‌ای دیگر همچون محسن آرمین از فعالیت در سپاه انصراف دادند. حضور راستی کاشانی که به عنوان نماینده ولی‌فقیه و با پیشنهاد گروه منصورون و دخالت‌های او در امور سازمان عامل دیگری بود که در نهایت موجب خروج جناح چپ‌گرای سازمان از جمله بهزاد نبوی و محمد سلامتی و مصطفی تاج زاده در سال ۱۳۶۱ شد.

طی ده سال بعد بیژن زنگنه مصطفی تاجزاده را به عنوان مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد برد و بعد از آن با رفتن سیدمحمدخاتمی به وزارت ارشاد این جایگاه به محسن آرمین رسید . ۱۰ سال بعد بازوی چپ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، در ۱۰ مهر ۱۳۷۰، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران را تاسیس و عصرما را به عنوان نشریه داخلی این سازمان معرفی کردند. در این شرایطی مصطفی تاجزاده و محسن آرمین که هر دو سبقه کار دولتی در زمینه مطبوعات داشتند، اتاق فکر «عصرما» شدند.

مصطفی تاجزاده در گفت‌وگو با حسین دهباشی در برنامه «خشت خام» درباره این نشریه می‌گوید:« یکی از کارهای درخشان ما ارائه چهارچوب سیاسی چپ و راست مدرن و سنتی در عصرما بود، تصور نمی کنم نه تنها در ان زمان که هنوز هم کسی نتوانسته است چهارچوبی بهتر از آنچه در عصرما ارائه شد، برای آن دوره ارائه دهد…اگرچه آرایش نیروها فرق کرده است … این کار جمعی بود، جمعی که تجربه کار اجرایی داشتیم از آقای نبوی تا خود بنده ،احساس کردیم تقسیم بندی قدیم دیگر جواب نمی دهد و باید کار جدیدی انجام دهیم ، البته دلیل زیرکانه دیگری نیز داشتیم ؛ با خودمان فکر کردیم اگر با ارائه این تقسیم بندی بتوانیم بگوییم این دو جناح تنها جناح های کشور نیست و سه یا چهار جناح در کشور وجود دارد می توانیم با این جناح ها بر علیه یک جناح رقیب- که در آن زمان از نظر ما راست سنتی همه دفتر را قبضه کرده بود و به سوی حاکمیت یکدست می رفت- ائتلاف کنیم. کارگزاران را راست مدرن معرفی کردیم و چپ جدید را برای گروهی از رادیکال‌ها در نظر گرفتیم … با خودمان فکر کردیم باید این چهارچوب و ساختار به شیوه‌ای ارائه شود که اگر به آنها الگو را نشان دادیم و گفتیم این شما هستید، آنها تایید کنند»

*طیف‌بندی سیاسی عصرما

آغاز انتشار«عصرما» بعنوان اولین مطبوعه ارگان یک سازمان سیاسی در دهه دوم استقرار جمهوری اسلامی و تداوم آن و همچنین میزان اثرگذاری این نشریه را بر تحولات سیاسی و ساختاربندی مفاهیم سیاسی کشور باید در چهارچوب جغرافیایی و زمانی سال های انتشار مورد بازخوانی قرار داد ، هرچند که امروز زیر سونامی سایت و شبکه های خبری اجتماعی این کار چندان راحت نیست.

عصر ما در اولین سرمقاله خود در مهر ۷۳ با عنوان «عصرماچرا؟» متذکر شد:« عدم ارائه آشکار و علنی مواضع به باندهای پنهان و احزاب بدون نام این امکان را می دهد که در هر زمان  فارغ از نظارت عمومی و بدون پذیرش مسئولیت دیدگاه هی پیشین خویش ، تغییر موضع داده و خود را از معرض انتقاد و مخاسبه برهانند . از این رو ما معتقدیم خروج از مرحله احزاب بدون نام و تلاش برای شفاف ساختن افکار و دیدگاه های سیاسی و فراهم آوردن شرایط مناسب تضارب آراء برای کشور  امری ضروری و مبارک است و مطبوعات سیاسی در این زمینه می توانند و باید مکمل فعالیت های حزبی باشند»

*ساختارسازی برای چپ و راست

از شماره ۶ الی ۱۶ نشریه عصرما – دی ماه ۷۳تا خرداد۷۴- ده مقاله با عنوان « نگاهی کوتاه به برخی از طیف‌های فکری-سیاسی جامعه» با بررسی تاریخچه جناح بندی های سیاسی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پس از پایان جنگ ایران و عراق و رحلت امام (ره) منتشر شد. عصر ما در اولین مقاله از این سلسله مقالات مدعی شد که جناح‌های خودی موسوم به چپ و راست که از سال ۶۰ و پس از فرار بنی صدر شکل گرفته اند ، پس از جنگ و درگذشت امام راحل به ۴ طیف «راست سنتی،راست مدرن،چپ جدید و چپ» تبدیل شده است. در مقالات بعدی برداشت عصرما از مواضع فکری و سیاسی جناح های مذکور ، بر اساس شواهد و قراین موجود ارایه شد.»

*راست مدرن؛ راست سنتی

عصر ما چکیده مواضع فکری طیف راست سنتی  را « بنیادگراترین جریان فکری اسلامی-حزب اللهی» می داند که درک و تفسیرش از دین سنت گرایانه است و می نویسد:« این جریان فکری ، در مقام نظریه پردازی ، پذیرای دیدگاه های اقتصادی سرمایه داری مدرن نبوده و دیدگاه های سنتی پای می فشارد. در عرصه سیاسی ، طیف راست سنتی قوانین غیرالهی را غیرضرور می داند و برای آزادی های سیاسی احترام خاصی قائل نیست و رهبری جامعه را جریانی یک سویه و از بالا پایین و برعهده فقها می داند.»

راست مدرن در تعریف عصر ما اینگونه تشریح می شود که درک کلی این طیف از دین درکی عصری و هماهنگ با معارف دوران که در عین حال پاسخگوی گرایشات پراکمانیستی و مصلحت گرایانه آن نیز می باشد. از نظر اقتصادی پذیرای سرمایه داری مدرن و ارتباط ارگانیک با سرمایه داری جهانی و محوری ترین هدف اقتصاد را توسعه می داند.این جریان رهبری محدود و مشروط را در چهار چوب قانون اساسی پذیرا است.

بر اساس تعریف عصر ما برداشت جریان فکری چپ جدید از دین تلفیقی از برداشت‌های سنت‌گرایانه و نوآورانه‌گزینی است به نظر می رسد .آرمانگرایی اصولگرایی ایدئولوژیک ، پذیرش انقلاب دائم به منظور جلوگیری از انحراف ، پذیرنوعی آنارشیم برای مخالفت از نهادینه شدن انقلاب و تبدیل آن به نظام و توجه ویژه به تئوری توطئه  در تبیین مسائل و مشکلات انقلاب از ویژگی های فکری این جریان است . عصر ما این جریان را «عدالت خواه»خوانده و می‌گوید چپ جدید توسعه را محصول توطئه غرب می‌داند و از اساس نیز خواهان صدور انقلاب است. علاوه بر این تحدید آزادی‌های سیاسی به منظور خنثی کردن توطئه‌های مخالفین انقلاب و نظام از دیدگاه عصر ما برای این جریان ضروری و حیاتی است. به گفته این نشریه این طیف بیش از دیگر طیف‌های معرفی شده از تهاجم فرهنگی بیمناک است. عصر ما در انتها تاکید می کند که این طیف در زمینه رهبری معتقد به پیشوا سالاری است.

در کنار چپ جدید ، طیف چپ به روایت نشریه عصرما ، بیش از طیف‌های دیگر مدعی پیروی از خط امام (ره) و آرمان‌های اولیه انقلاب به خصوص استقلال، آزادی و عدالت اسلامی است . این طیف معتقد به نقش بیشتر عقل و نوآوری مورد در فهم دین و فقه پویا است.  عصرما این طیف را از نظر اقتصادی  خواهان استقلال توام با ارتباطات خارجی ،عدالت اجتماعی همراه با نفی دو قطبی در جامعه در کنار کنترل های دولتی و توسعه در سایه استقلال و عدالت معرفی می‌کند.

در شماره های ۱۴ ،۱۵ و ۱۶ عصر ما نیز وجوه اشتراکات این ۴ طیف را بررسی و عمده ترین وجه اشتراکات راست سنتی و راست مدرن را مواضع در قبال قانون، ولایت، آزادی استراتژی فرهنگی معرفی کرده و می گوید که هر دو طیف بر انتصابی و غیرمسئول بودن ولایت تاکید دارند.همچنین عمده‌ترین مشابهت‌های فکری چپ با راست مدرن را، قانونگرایی اعتقاد نسبی به آزادی های سیاسی و پذیرش توسعه البته در جایگاه های متفاوت می خواند.

عصر ما این تقسیم بندی و تشریح مشابهت های ان را بر این اساس استدلال می کند که به هنگام جناح بندی های فوق یعنی سال های اولیه پس از جنگ عمده ترین مسایل کشور و فعال ترین شکاف های اجتماعی، مسایل اقتصادی و سیاست خارجی بود و به همین سبب شاهد همسویی طیف های راست سنتی و راست مدرن در بدو تشکیل دولت آقای هاشمی و انتخابات دوره چهارم مجلس چهارم در قبال طیف چپ بود و در همین سال ها نیز قرابت هایی بین چپ و چپ جدید مشاهده می شد.

عصرما در صد شماره نخست انتشار خود با ارائه تحلیل از طیف‌بندی جریان‌های فکری سیاسی در چهار طیف مسیر تحلیل هایی نسبت به نیروهای اجتماعی در جامعه را هموار نمود و این فرصت را فراهم آورد تا میزان نفوذ و اثرگذاری این طیف‌ها برای اذهان عمومی روشن شود . رویه ای که در نشریات آن زمان کمتر دیده می شد و نمونه های آن را جز در عصر ما تنها می توان در کیان و راه نو دید

بررسی این بحث به صورت هفت جدول مقایسه ای در چهاردهمین شماره عصر ما ارائه شد ، در زمان خود روایی و اعتبار قابل اعتمایی داشته است.

*واکنش‌ها به طیف‌بندی عصرما

اگرچه چارتی که عصرما درباره راست و چپ ارائه می کند مورد اقبال واقع شده بود اما نقدهایی نیز به آن وارد می شد . به طور مثال علوی تبار از چهره های مرکز استراتژیک و حلقه کیان معتقد بود که مفهوم چپ مدرن نداریم و بدر بررسی نسخه های هزمان روزنامه رسالت به عنوان رسانه راست سنتی در بازه زمانی مذکور، واکنش های منفی در قبال این طیف بندی عصرما مشهود است. این واکنش ها به خصوص بعد از انتشار مقاله « استراتژی راست سنتی برای کسب حاکمیت انحصاری» شماره ۱۸ بسیار تندتر شد و در پی آن در چندین شماره روزنامه رسالت- به عنوان نماد رسانه‌ای جریان راست- به نقد این طیف بندی می پرداخت و در شماره بعد، این عصرما بود که مجددا مطلب و مقاله ای در پاسخ به رسالت منتشر می‌کرد. در تمامی سال های دو دولت اصلاحات که عصرما منتشر می شده است این رویه بین «رسالت» و «عصرما» برقرار بود. مجموعه مناظرات در قالب مقالاتی که با فرم پینگ پونگی نگارش و منتشر می شد و پهر شماره حاوی مقاله ای بود در پاسخ به آنچه رسالت منتشر کرده و مطلب رسالت پاسخ به رده بندی که عصرما درج کرده بود . وقتی در اردیبهشت سال جاری نزدیک به دو دهه بعد از انتشارو جدال های رسانه ای رسالت و عصرما، بهزاد نبوی و احمد توکلی – که حالا عصا جای قلم هایشان را گرفته بود- سالخورده در کنار یکدیگر در حالی که دست هم را گرفته بودند تصویری را در یک قاب ثبت کردند، بسیاری این عکس را سکانس پایانی سناریویی خواندند که از عصرما و رسالت شده بود و حالا به این عکس در مراسم افطاری رییس جمهور حسن روحانی منتهی شده بود. بهزاد نبوی و احمد توکلی که هر دو از نطفه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در دهه ۵۰ بیرون آمده بودند و در دهه ۷۰ در منتهی الیه چپ و راست در عصر ما و رسالت علیه دیدگاه های سیاسیو اجتماعی هم تاخته بودند در یک قاب تصویر تداعی کننده پایان عمر مرزبندی بودند که عصر ما به عنوان راست و چپ مدرن و سنتی از آن یاد می‌کرد. عبور تاریخ از این مفاهیم و هزارتو شدن جناح‌های سیاسی چپ و راست در ایران در این عکس به خوبی هویدا بود.

*مقاله «خودی و غیرخودی»

در کنار کار درخشان چارت سازی فکری-سیاسی عصر ما نقاط مورد نقدی نیز درباره این نشریه طرح می شود . با سخنرانی رهبر انقلاب درباره مصادیق خودی و غیرخودی ، نشریه عصر ما دست به انتشار مطلبی زد که در آن سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران و فراتر نیروهای خط امامی را خودی خواند و در کلامی، نهضت آزادی و ملی-مذهبی ها را غیرخودی!. این رویه عصرما منجر به انتقادات جدی به این نشریه شد و این نقد تا سال ها به عصرما باقی ماند. عصر ما در آن زمان  در تبیین ماجرا و توجیه این مرزبندی نوشته بود  که ما- سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران و نهضت آزادی- هر دو به حقانیت انقلاب باور داریم اما ما- سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران_ به اینکه جمهوری اسلامی محصول طبیعی انقلاب است باور داریم و آن‌ها- نهضت آزادی- نه! بنابراین آن‌ها غیرخودی هستند.

این گفتار عصرما- در آن زمان و در سال‌های بعد- اینگونه تلقی شد که سازمان مخالفتی با حذف نهضت آزادی و ملی-مذهبی ها ندارد . البته عصر ما در ادوار مختلف چندین بار در شماره های مختلف از جمله مقاله «امیرانتظار و تئوری توهم توطئه»- شماره ۹۵- با تندترین ادبیات ممکن علیه عباس امیر انتظام و نهضت آزادی نوشته و تاخته بود و این رویه تنها در قضیه خودی و غیرخودی نمود نداشت. با این وجود، در سال‌های بعد روابط نزدیکی بین نهضت آزادی و اعضاء حزب مشارکت – که اعضاء اصلی آن چهره‌های اصلی سازمان منحل شده مجاهدین انقلاب اسلامی ایران بودند- برقرار شد اما تا آن زمان این مقاله ، مکررا مورد نقد مرحوم سحابی بود.

مصطفی تاجزاده در اینباره گفته است که در همان زمان در تحریریه عصر ما درباره طرح مساله خودی و غیرخودی در مقاله مذکور اختلاف نظر بود . او همچنین در این رابطه تاکید دارد که موافقان طرح این موضوع به دنبال این بودند که در بازه زمانی طولانی تری بحث خودی و غیرخودی را به چهارچوب مسائل سیاسی و ائتلافی بکشانند و در آنجا تعریف کنند و با این هدایت ، مساله قانون را مدار اصلی در کشور قرار دهند بنابراین هر نیروی غیرخودی که تحت قانون کشور فعالیت کند ، خودی تلقی می شود.

البته نشریه عصرما در چندین شماره بعد از درج این موضوع، در پاسخ به انتقادات سحابی به این مطلب و اطلاق عنوان غیرخودی به آن ها ، به تفصیل نوشت که منظور از محتوای این مطلب این بوده است که نهضت آزادی غیرخودی است که باید از همه حقوق شهروندی برخوردار باشد . با این وجود این نقد همواره به عصرما – و البته در پس پشت آن به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران- وارد شد که درج آن مقاله همدلی سازمان برای برخورد با نهضت آزادی بوده است.

عصر ما در شماره ۶۳ و چندین شماره پس از آن به تشریح دیدگاه های خود درباره نیروهای خودی و غیرخودی پرداخت و به این ترتیب نگرش و طیف بندی خود را کامل تر ارائه داد. در سلسله مقالات از شماره ۶۳ تا ۶۷ مقایسه مرز بین خودی و مخالف قانونی و محارب اینگونه توصیف می شود:« به طور کلی در تمامی جوامع نیروهای سیاسی را به دسته کلی طرفدار نظام مخالف قانونی و برانداز و محاب تقسیم بندی می کنند. به اعتبار نزدیکی و دوری این سه دسته با نظام دسته اول را خودی و دسته دوم و سوم را غیرخودی می نامند. در این بین حسب پذیرش فعالیت قانونی یا غیرقانونی ، دسته اول و دوم را قانونی و دسته سوم را غیرقانونی می خوانند . گرچه جناح بندی‌های طرح شده از طرف عصر ما از نظر تئوریک مورد مخالفت‌هایی قرار گرفت اما در آستانه انتخابات پنجمین دوره شورای اسلامی هر چهار طیف سیاسی خودی،  به طور عینی و عملی وارد صحنه انتخابات شدند و گروه‌های وابسته به خود را به جامعه معرفی کردند. غیرخودی‌ها نیز – به تعبیرعصرما- در آن دوران به تحریم انتخابات و رای سفید روی آوردند .

*عصرما و حلقه کیان

قید این نقد از جانب مخالفان عصرما به این نشریه که ردپای دیدگاه های حلقه کیان- و مشخصا نگاه عبدالکریم سروش-  در آن بسیار دیده می‌شود ، چندان بی منطق نیست چرا که حداقل در یک نگاه سطحی و گذرا تحریریه عصر ما و نشریه کیان – که بازتاب رسانه ای – این حلقه فکری بود اسامی مشترکی دارد . شاخص ترین نام های مشترک این دو «سعید حجاریان» است که اگرچه هرگز با نام اصلی خود در عصر ما مطلبی ننوشت اما مجموعه مقالات او در عصر ما – با محوریت مفهوم جمهور و جایگاه آن در در زمان توسعه سیاسی- به اندازه ای بود که بعدها آن را تبدیل به کتاب کرد.

کتاب «جمهوریت؛ افسون‌زدایی از قدرت» که در سال ۷۹ منتشر شد مجموعه مقالاتی است که ۱۵ سال قبل حجاریان نگارش آن را برای نشریه «عصر ما» آغاز کرد. مقالاتی با این مفاهیم که آیا اراده «جمهور» بر سرنوشت کشور تأثیری دارد؟ آیا نظام مشروعیت خود را از «جمهور» می‌گیرد؟ آیا «جمهور» حقی برگردن حاکمان دارد یا نه؟ «جمهوری اسلامی» چگونه حکومتی است؟ نسبت آن با آزادی چیست؟ و در ذهن و اندیشه بنیان‌گذار آنچه بوده‌است؟ پاسخ این پرسش‌ها را در کتاب «جمهوریت؛ افسون‌زدایی از قدرت» می‌توان یافت.

حجاریان در این مجموعه معتقد است که اسلامیت نظام تنها در سایه‌سار جمهوریت تحقق می‌یابد و در مقاله ای در این رابطه می نویسد: «اگر بپذیریم که اسلام دین عدالت است و اگر بپذیریم که عدالت عبارت است از اعطای حق هر صاحب حقی، آنگاه اگر ملتی رشید و صاحب حق تعیین سرنوشت نتواند از طرق قانونی این حقوق را احقاق کند، آن قانون اسلامی نخواهد بود. به عبارت دیگر، نظام سیاسی ایران بعد از انقلاب اگر جمهوری نباشد، اسلامی هم نخواهد بود.»

با این وجود عصرما تاثیرپذیری از دیدگاه های سروش- به عنوان نماد تفکرات و دیدگاه های حلقه کیان- قبول ندارد . در شماره ۶۵ نشریه عصرما ، در پیش نویس سند مواضع سازمان ، سه دیدگاه درباره اسلام مطرح شده که بعد از انتشار نقدهایی با این محتوا دریافت کرد که این تقسیم بندی الهام گرفته از دیدگاه های سروش است . اگرچه عصر ما این ادعا را رد کرد و در شماره های بعدی به استدلال درباره تفاوت های دیدگاهی سازمان با دیدگاه های سروش درباره تقسیم بندی اسلامی به خصوص در مفهوم «اسلام عصری» پرداخت، اما این شائبه همواره باقی بود و درباره عصرما و کیان مطرح می شد . جایگاه و ارتباط چهره‌هایی همچون مصطفی تاج‌زاده با رضا تهرانی – که خود تاج زاده آن را جایگاه مشاوره دهنده به آن ها در انتشار کیان می خواند- مزید بر علت بود، اگرچه عصرما نشریه ای بود حزبی که سعی در اائه کاری تازه در تقسیم بندی خطوط سیاسی داشت و کیان نشریه ای بود متاثر از مفاهیم مطرح شده در جلسات این حلقه با محوریت  الهیات مدرن و فلسفه دین.

*از نقد هاشمی تا دوم خرداد و پیروزی خاتمی

عصرما در سال‌های ابتدایی فعالیت خود که مقارن با دولت هاشمی بود در تندترین انتقادات ممکن سیاست تعدیل اقتصادی دولت هاشمی را به چالش می کشید .  در شماره ۳ عصرما، در مقاله «نقد مواضع اقتصادی یک جریان فکری» با استناد به سخنان هاشمی رفسنجانی به عنوان رییس جمهور درباره مبارزه با گرانفروشی، دولت را به فرصت طلبی سیاسی متهم می کند و می نویسد:« قیمت گذاری کار خداوند است ، هرگونه قیمت گذاری از سوی دولت عمل خلاف شرع محسوب می شود. خمس و زکات برای اداره جامعه کافی است» با این وجودبعدها آرمین مطرح کرد که نقد عصرما به هاشمی تنها درباره مباحث اقتصادی بوده است و گفت:« سازمان باسیاست‌های اقتصادی مرحوم آقای هاشمی موافق نبود. و خط مشی اقتصادی و سیاسی دولت ایشان را نقد می کرد. سازمان در حوزه اقتصاد و جامعه علاوه بر آزادی و رقابت اقتصادی بر مؤلفه عدالت تأکید داشت و طبعاً با اقتصاد لیبرال موافق نبود. از الگوی اقتصادی که در قانون اساسی منعکس شده بود یعنی اقتصاد مرکب از بخش تعاونی، خصوصی و دولتی دفاع می‌کرد. در عصر ما مقالات زیادی در این باره داشتیم. اما این به معنای تقابل ما با آقای هاشمی نبود. ما روابط خوبی با ایشان داشتیم.»

*دوران رکود

درست به همان اندازه که عصرما در مقاطع بحرانی از جمله انتخابات مجلس پنجم ایفای نقش کرد، پس از دوم خرداد دچار رکود می شود  و رویه نقد دولت را در قبال دولت خاتمی به مشاوره و سکوت  تبدیل می کند، البته با  علت را باید در مناصب برخی از نویسندگان و گرداندگان عصر ما در امور اجرایی و دولتی در دولت نخست اصلاحات جست. عصرما یک نشریه جریان ساز بود یعنی نه تنها از سوی یک جریان سیاسی تغذیه می شد که به مرزهای سیاسی و دامنه گستره نفوذ آن جریان نیز دامن می زد . عصرمادر طی سال های ۷۶ تا ۷۸ در مجموعه مقالاتی به صورت مستمر به بررسی علل پیروزی سیدمحمد خاتمی در دوم خرداد می پرداخت .همچنین در مجموعه مقالاتی نقدهای تندی درباره مساله نظارت استصوابی می نوشت و شورای نگهبان را در سیبل انتقاد قرار می داد . اگرچه این مقاله ها نام نویسنده ندارد اما از آنچه مصطفی تاج زاده در سال های ۸۰ مطرح کرد و به مرد منتقد شماره یک آیت الله جنتی تبدیل شد ، می توان این برداشت را داشت که مقالات نوشته تاج زاده بوده است.

در ۱۴ آبان ۷۶ در مقاله ای با عنوان « خط امام و شرایط کنونی جامعه» پیروزی خاتمی را به عنوان کاندیدایی که بر خلاف رقیب از حمایت محافل بی بهره بود، عکس العمل به دولت قبلی قلمداد کرد و آن را ماحصل رقابت واقعی در جامعه دانست و رای خاتمی را رای مردمی خواند که نظام و انقلاب را قبول کرده اند اما خواهان تغییر در مسائلی هستند.

با این وجود در تمامی سال های دولت خاتمی ، عصرما در کنار دولت و رویکرد نقد را به نصحیت ملایم دولت تبدیل کرده بود  و در تندترین شکل ممکن به دولت خاتمی درباره ÷ذیرفتن نظر تعدادی از مشاوران طرفدار «اقتصاد متمرکز» دولتی در سیاست های اقتصادی دولت خود، هشدار می داد.

علاوه بر این در شماره ۸۴ در تاریخ ۱۴ آذر ۷۶ به نقد مصاحبه تلویزیونی خاتمی به عنوان رییس جمهور پرداخت و نوشت:« دولت هنوز مکانیزم مناسبی برای برقراری ارتباط با مردم تعیین نکرده است.» علاوه بر این این نشریه این نقد را مطرح می کرد که خاتمی باید به عنوان رییس جمهور صحبت کند درحالی که با گذشت شش ماه از پیروزی در انتخابات هنوز به مثابه یک کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری سخن می‌گوید.

*رفتارشناسی طیف‌ها بعد از دوم خرداد ۷۶

عصرما بعد از دوم خرداد ۷۶ نیز به تحلیل و تفسیر و رفتارشناسی جناح راست و چپ در این بازه زمانی می پردازد و در مقاله ای با عنوان «استراتژی راست سنتی در قبال دولت خاتمی» ، مواضع راست سنتی در جریان انتخابات ریاست جمهوری  و پس از خرداد ۷۶ را بررسی می کند میکند.

عصرما در این مقاله با اشاره به رویه و استراتژی راست سنتی در انتخابات مجلس پنجم می گوید این جریان با نفوذ در نهادهای نظارتی سعی در تصاحب کامل مجلس پنجم داشت اما با وجود عدم توفیق در تحقق این هدف از ریاست جمهوری هفتم نیز ناامید نشد و بعد از پیروز سیدمحمدخاتمی به رویه تخریب دولت و ایجاد تنش روی آورده است

علاوه بر این نگارنده این مقاله با اشاره به تامل و تجدیدنظر در روش ها توسط افراد فهیم این جریان می گوید بخشی از این جریان نیز به دنبال جلوگیری از تکرار حوادث مشابه خرداد ۷۶ در آینده به کمک عوامل نفوذی خود در دستگاه های نظارتی و اجرایی و به هر شکل ممکن هستند و می نویسد:« ردصلاحیت نامزدهای انتخابات میان‌دوره ای مجلس پنجم را می توان یک اقدام آزمایشی از سوی عوامل نفوذی طیف راست سنتی در دستگاه های نظارتی دانست که هدف آن عمدتا ارزیابی عکس العمل رقبا در انتخابات با اهمیت مجلس خبرگان رهبری است.»

پاسخ گویی به اظهارات چهره های راست سنتی درباره دولت خاتمی و دوم خرداد مشی ثابت عصرما است . به طور مثال در شماره ۹۶ این نشریه که در ۱۳ خرداد سال ۷۷ منتشر شده است از اظهارات ایت الله خزعلی درباره رای ۳۰ میلیونی محمد خاتمی و اینکه انقلاب آبله مرغان گرفته است به شدت انتقاد می کند.

و یا در شماره ۲۰ فروردین سال ۷۷ ضمن ابراز تاسف از نتایج انتخابات میان دوره مجلس پنجم می نویسد:«حاصل عملکرد دستگاه های نظارتی آن شد که تنها  ۶٫۸ درصد واجدین شرایط در حوزه انتخابیه تهران پای صندوق رای رفتند و تنها ۷ و نیم درصد کسانی که در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردند رای خود را به صندوق ریختند و برای اولین بار کاندیدای تهران تنها با ۲ درصد آراء واجدین شرایط یعنی کمتر از یکصدرهزار رای به مجلس راه پیدا کرد.عصر ما عدم مشارکت مردم در انتخابات میاندوره ای مجلس پنجم را نشان از دبسردی از جریان اصلاحات و دوم خرداد نمی داند – علی رغم تلاش همه جانبه و پیگیر جناح انحصار طلب-  و آن را قابل پیش بینی می خواند و دلیل آن را با ارجاع به اطلاعیه سازمان مجاهدین پیش از برگزاری انتخابات ناشی از ردصلاحیت گسترده کاندیداهای خط امام توصیف می کند . عصر ما می نویسد که از نظر انحصار طلبان تایید صلاحیت کاندیداهای رقیب در انتخابات ریاست جمهوری و ایجاد زمینه رقابتی – اشاره به انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶- یک اشتباه بزرگ بود و قصد دارند  دیگر مرتکب چنین اشتباهی نشوند »

*انتقاد از قوه قضاییه و قاضی القضات

عصر ما در ۱۵ اردیبهشت ۷۷ در شماره ۹۴  خود در مقاله « محاکمات سیاسی پس از دوم خرداد  » بررسی وضعیت محاکمه‌ها به خصوص دادگاه های مجرمان و متهمان سیاسی را در دستورکار قرار داده و تاکید بر این که باید حق حضور وکیل را در تمامی مراحل بازجویی دادگاه به رسمیت شناخت و به اجرا در آورد تا حقی از متهم ضایع نشود، خط مشی انتقاد از قوه قضاییه را پیگیری می کند . خط مشی پررنگ که در سری مقالات متعدد عملکرد این دستگاه را نقد می کند و رویه آن و وضعیت گرفتار شده به آن را ناشی از عدم نظارت بر این قوه می داند .

به صورت کلی نقد قوه قضاییه رویه ای است که نشریه به صورت جدی در دستورکار دارد که البته مطالبق به سیاست های سازمان مجاهدین و در نگاه کلان تر تقابلی است که در آن سال ها بین جناح دوم خرداد – با دستگاه قضا وجود داشت . این رویه نقد تند در قبال صداوسیما نیز دیده می شود و عصر ما در سلسله مقالات متعدد از انحصار صداوسیما و قوه قضاییه به دست جناح «انحصارطلب» گلایه می کند.

در این سلسله مقالات عصر ما همچنین به حوزه نقد به نیروهای مسلح نیز ورود و تلویحا از حضور آن ها در عرصه های سیاسی- انتخاباتی انتقاد می کند. قرینه آن اینکه در شماره ۹۳ می نویسد:«انتخابات ریاست جمهوری نشان داد سلائق و گرایشات سیاسی مختلفی در نیروهای مسلح وجود دارد و از قضا گرایش غالب در این نیروها مخالفت با دیدگاه ها و مقاصد انحصارطلبان است…دخالت نیروهای مسلح در عرصه سیاسی به ویژه در انتخابات محدود به بخش کوچکی از این نیرو و عمل کاملا سازمان یافته ای است که مستقل از سازمان نیروهای مسلح و بدنه این نیرو و از سوی عده ای خاص طراحی و اجرا می شود»

*محاکمه کرباسچی؛ آزمون قانونگرایی و عدالت

عصر ما از همان ابتدای دستگیری مسئولان شهرداری تهران که در ذیل عنوان ثروت های بادآورده به آن دامن زده شد بر این نظر پافشاری داشت که با هرگونه تخلفی در دستگاه های دولتی و نهادهای عمومی از جمله شهرداری تهران باید بر اساس موازین قانون برخورد شود…در ۳۰ خرداد ۷۷ در شماره ۹۷

در مقاله «محاکمه کرباسچی؛ آزمون قانونگرایی و عدالت » نوشت:« با دیدن دادگاه کرباسچی این فکر به ذهن هر بیننده ای خطور می کند که اگر نحوه رسیدگی در دادگاه علنی چنین است، خدا به داد افرادی برسد که در دادگاه های غیرعلنی محاکمه می شوند!».

همچنین در شماره ۹۹ در ۲۴ تیر۷۷ در مطلب دادگاه کرباسچی ویترین قوه قضاییه نوشت که دادگاه کرباسچی نشان داد قوه قضاییه علاوه بر ضعف های ساختاری سابق الذکر از ضعف های مهم دیگری نیز رنج می برد این ضعف ها  عمدتا ریشه در دوری این نهاد از نقد و نظارت دارد» و در چهارشنبه ۷ مرداد سال پنجم و شماره ۱۰۰  در بیانیه سازمان به مناسبت رای دادگاه شهردار تهران نوشت:« این جریان با نامه وزیر مسکن سابق باجناق و عضو فعال ستاد انتخاباتی کاندیدای رقیب آقای خاتمی آغاز شد و با دستگیری شهرداران بازداشت و بازجویی غیرقانونی ادامه یافت و مطبوعات وابسته به راست سنتی و مخالفان دوم خرداد از هیچ هیاهویی دریغ نکردند…. نظرسنجی ها نشان می دهد این دادگاه بر خلاف رویه مورد انتظار این جریان مورد محبوبیت کرباسچی شده است… تلاش جناح انحصارطلب برای ایجاد تنش ، مخالفت با دولت و تحت شعاع قرار دادن حماسه دوم خرداد می نویسد:« کرباسچی در حالی به اتهام اختلاس دستگیر می شود که رییس قوه قضاییه طی مصاحبه ای بر عدم صدق عنوان اختلاس در مورد وی تصریح کرده است. با توجه به آنچه گفته شد به اعتقاد عصر ما ماجرای شهردار تهران و دستگیری شهردار ، ماهیتی سیاسی دارد نه قضایی وگرنه عملکرد شهرداری و تخلفات احتماعی این نهاد در چهارپوب  سیاست های کلان دولت سابق  صورت پذیرفته است. علاوه بر این بیانیه قدی می شود :« نیروهای سیاسی حامی دولت نباید به تصور اینکه اعتراض به دستگیری شهردار ممکن است به مفهوم تایید عملمرد یا تخلفات احتمالی وی باشد درباره این حادثه سکوت کنند چرا که تشکیل جبهه ضدانحصار متشکل از تمامی نیروهای طرفدار قانون و حامی برنامه های دولت می تواند این انحصار را خنثی سازد.»

*قتل‌های زنجیره ای

عصر ما نخستین بار در شماره ۱۰۹ چهارشنبه ۱۱ آذر سال ۷۷ – اولین شماره بعد از  دوم آذرماه به عنوان روز قتل داریوش و پروانه فروهر – به پوشش خبری قتل های زنجیره ای ورود کرد و به انتشار بیانیه سازمان مجاهدین درباره قتل فروهرها به این موضوع پرداخت  و این قتل ها را بخشی از پروژه ای برای « به بن بست کشیدن پروژه توسعه سیاسی برای شخصیت های سیاسی ، روشنفکران و همه چهره های فعال د عرصه اندیشه و عمل سیاسی» خواند.

شاید برای نخستین بار عصر ما در این شماره به نقد کمرنگ دولت پرداخت و نوشت :« دولت، وزارت اطلاعات و وزارت کشور تا این لحظه نه تنها عاملات این جنایت را شناسایی نکرده اند بلکه در برخورد با رفتارهای هرج و مرج طلبانه کروه های خودی آشوبگر نیز از خود ضعف نشان داده اند.»

شمراه ۲۳ دی ماه ۷۷ شماره ۱۱۲ انتشار اظهارات و متن ویرایش شده سخنان نبوی و باهنر در جلسه پرسش و پاسخ  دانشکده پزشکمی دانشگاه تهران پس از افشا شدن ماهیت عاملان این موضوع بود که به نقل از  بهزاد نبوی در مناظره با باهنر نوشت:« همیشه لازم تیست عامل توطئه روی سینه اش نوشته باشد made in England، عامل توطئه می‌تواند یک ایرانی باشد و تیمنا و تبرکا کار کرده باشد مثل گروه فرقان»

در ۲۵ آذر ۷۷ با گزارش خبری « قتل های مشکوک ادامه می یابد، دستگاه های امنیتی چه می کنند؟» آمرین این پرونده در حقیقت چه کسانی هستند؟ مسئولیت مافوق سعید امامی در این پرونده چیست؟ و آیا محفل دهشناک او با رفتن شخص وی کاملا از بین رفته است؟»

*هاشم آغاجری و عصرما

در ۲۹ خرداد ۱۳۸۱، به مناسبت سالروز درگذشت دکتر شریعتی، هاشم آغاجری از اعضاء این سازمان  به دعوت شورای هماهنگی جبههٔ دوم خرداد در دانشگاه تربیت معلم شهر همدان دربارهٔ پروتستانیسم اسلامی و دکتر شریعتی به سخنرانی پرداخت. بعد از این سخنرانی، آغاجری به خاطر توهین به اسلام تحت تعقیب قرار گرفت و ابتدا در دادگاه همدان به جرم ارتداد به اعدام محکوم شد که این امر انتقادات فراوان و اعتراضات دانشجویی را در پی داشت اما پس از تجدیدنظر در دادگاه تهران به ۵ سال حبس و محرومیت از حقوق اجتماعی محروم شد.در سال ۸۰ نیز نشریه عصر ما در دادگاه به خاطر انتشار اظهارات آقاجری توسط هیئت منصفه مطبوعات مجرم شناخته شد.

*توقیف عصرما و تولد عصرنو

عصرما نیز یکی از صدها نشریه دوران اصلاحات است که زیر تیغ سعید مرتضوی رفته و در سال ۸۰ توقیف شده است . محسن آرمین درباره این توقیف می گوید:« هیچ دلیلی برای آن وجود نداشت. دست آقای مرتضوی در بستن عصر ما خیلی خالی تر از دست وی در توقیف دیگر مطبوعات اصلاح طلب بود، اما تصمیم بر محدود کردن کانال‌های ارتباطی اصلاح طلبان با بدنه جامعه بود بنابراین توقیف عصر ما چندان دور از انتظار نبود. وقتی تصمیم به بستن نهادی مثل نشریه داشته باشی بهانه به راحتی پیدا می‌شود. روی یکی دو مقاله انگشت گذاشتند که این تحلیلی که کردید و این اطلاعاتی که داده اید کذب است. آقای سلامتی هم به عنوان مدیر مسؤل محکوم به زندان شد.»

عصرما در آخرین شماره خود در ٢۵ فروردین سال ۸۰  در مقاله ای تحت عنوان «تعامل حکومت با مخالفان قانونی در دو رویکرد» به بررسی اتهام براندازی علیه نیروهای ملی و مذهبی پرداخته و کوشیده است، تعریفی از نیروهای سیاسی جامعه بدست دهد که توجه به آن از نظر نحوه برخورد بخشی از اصلاح طلبان حائز اهمیت است.

در نهایت اما ”عصرما” هم مانند سایر نشریات اصلاح‏طلب در موج توقیف غرق شد. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در واکنش به تعطیلی این نشریه اطلاعیه ای صادر کرده و گفت که تعطیلی مطبوعات در ایران نه با هدف مبارزه با ابتذال و فساد، بلکه مبارزه با مطبوعات سیاسی و منتقد است. بعد از توقیف عصرما مجاهدین انقلاب اسلامی تا چهار سال نشریه ای نداشتند تا این که در دوباره خبر انتشار نشریه داخلی این سازمان با عنوان «عصرنو» آمد . نشریه ای به مدیرمسئولی محسن ترکاشوند و سردبیری محسن آرمین، (از اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب) هر دوهفته یک بار منتشر می شد. با این وجود انتشار پراکنده این نشریه – که به هیچ وجه نتوانسته بود جایگاه عصرما را پیدا کند و به اذعان تاج زاده جا نیفتاد و کسی از آن خبردار نشد- با انحلال سازمان مجاهدین انقلاب بعد از انتخابات سال ۸۸ متوقف شد.

*میراث عصرما

واقعیت این است که  انتشار عصر ما  در ایچجاد فضای سیاسی- رسانه ای برای امکان خلق دوم خرداد بی تاثیر نبود اما پس از دوم خرداد، نشریاتی مانند «نوروز» و «مشارکت» به عنوان ارگان‌های حزبی در کنار«جامعه» و «توس» و «صبح امروز» و امثال اینها خیلی تاثیرگذارتر از «عصر ما» شدند. این اتفاق دو دلیلی یکی بیرونی و دیگری درونی داشت

با تثبیت دولت اصلاحات بخشی از نیروهای عصرما به بخش های اجرایی دولت رفتند و خواه نا خواه از توان نشریه کاسته شد . علاوه بر این با طلوع خورشید دوم خرداد مطبوعات ایران جان تازه ای گرفته بود  و خروج از انزوای چهره هایی همچون  شمس‏ الواعظین دنیایی از ایده و طرح های نو را به مطبوعات آورد و بهار مطبوعات را رقم زد، بهاری که عصر «عصرما» دیگر در آن گذشته بودبا این وجود این نشریه تا زمان توقیف فعالیت خود را ادامه داد و هنوز از آن به عنوان مبدع تعریف مفاهیم جدید سیاسی و جسارت در کنار علم خط کشی جدید سیاسی یاد می شود. عصری که امروز شاید برای ما چندان جذاب نباشد اما بدون شد در زمان خود حرف های زیادی برای گفتن داشته است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

لینک کوتاه : https://jomhouriat.ir/?p=91923

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰