تاریخ : سه شنبه, ۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Tuesday, 23 April , 2024
10

اهمیت مطالبه گری در استفاده از ظرفیت فراخ تربیت غیررسمی در عصر جدید

  • کد خبر : 104275
  • 19 دی 1399 - 9:22
اهمیت مطالبه گری در استفاده از ظرفیت فراخ تربیت غیررسمی در عصر جدید
برخلاف تصوررایج تربیت غیررسمی در منزل یا به طور کلی محیط خارج از مدرسه و خارج از نهاد رسمی تعلیم و تربیت نیست که اتفاق می افتد

به گزارش جمهوریت به نقل از نشریه پیوند. دکتر محمود مهرمحمدی اندیشمند ،عضو هیئت علمی بازنشسته دانشگاه تربیت مدرس، سرپرست پیشین دانشگاه فرهنگیان و عضو شورای سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی واز دست اندر کاران تدوین سند تحول آموزش و پرورش است . دکتر مهرمحمدی که دارای مدرک دکترای برنامه درسی و آموزش است در گفت و گو با ماهنامه پیوند ضمن تشریح ابعاد مختلف ارتباط تربیت غیررسمی با نظام آموزشی و جامعه بر مساله اهمیت آموزش برای مصون سازی در قبال شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی و آموزش در این زمینه تاکید دارد . وی همچنین در این گفت و گو خاطر نشان می کند که نهاد متولی ساماندهی تعلیم و تربیت غیررسمی باید مطالبه گر، تغییر و تحول در تعلیم و تربیت رسمی هم باشد

-) جایگاه اموزش و پرورش و نظام رسمی آموزش در قبال تربیت غیررسمی چگونه تعریف می شود؟ بسیاری از فعالان این حوزه بعضا از تقابل نظام اموزشی با تربیت غیررسمی می گویند و در اینباره هشدار می دهند. این موضوع تا چه حدی نیازمند توجه است و به چه شکل باید آن را مدیریت و برنامه ریزی کرد؟

مهرمحمدی: برخلاف تصوررایج تربیت غیررسمی در منزل یا به طور کلی محیط خارج از مدرسه و خارج از نهاد رسمی تعلیم و تربیت نیست که اتفاق می افتد بلکه باید توجه داشته باشیم که علاوه بر اتفاقات محیط‌های خارج از مدرسه ، در متن نهاد رسمی تعلیم و تربیت نیز ، تربیت غیررسمی می تواند شکل بگیرد و این یکی از اشکال برنامه درسی پنهان است. برابر آنچه در منابع تخصصی تعلیم و تربیت آمده است مدارس فقط یک برنامه درسی را تدریس نمی کنند که آن برنامه درسی نیز ، برنامه درسی اصطلاحا صریح باشد. به عبارت دیگر برنامه درسی صریح تنها یکی از برنامه هایی است که در مدارس تدریس می شود. بنابراین اینگونه باید به صحنه مدرسه نگاه کنیم. جان دیویی که یکی از بزرگ ترین مربیان و فلاسفه تعلیم و تربیت معاصر است تعبیری با این مضمون دارد که بزرگ ترین مغالطه و بدفهمی تعلیم و تربیتی این است که بچه ها در مدرسه تنها آنچه ما تدارک دیده ایم را می آموزند. یعنی آن چیزی که ما برنامه درسی می خوانیم. حال آن که دامنه تجربیات یادگیری دانش آموزان بسیار گسترده تر است. یعنی یادگیری های غیررسمی در فرآیندهای مدرسه ای فراوان اتفاق می افتد. در مدرسه بچه ها اراده، طرح ها و برنامه های خود را نیز دنبال می کنند. در حقیقت در درون هر مدرسه، یک مدرسه نامرئی یا زیرپوستی هم فعال است که در عین جالی که می دانیم اما معمولا نادیده گرفته می شود. یعنی روابط و مناسبات خاصی بر اساس علایق و منویات دانش آموزان خواه خوشایند مدرسه و والدین باشد یا نباشد شکل می گیرد و بچه ها در جهت تحقق آن ها برنامه ریزی می کنند و گام بر می دارند. بنابراین درتبیین این پدیده یعنی تربیت غیررسمی و تعیین خاستگاه‌های آن باید به این بعد نیز توجه شود و تنها به یادگیری ناشی از حضور در متن خانواده و محله و جامعه بسنده نکنیم. نکته دوم این که علاوه بر مدرسه ، یک خاستگاه مهم دیگری نیز برای  تربیت غیررسمی  وجود دارد و آن فضای مجازی است. اساسا فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی چنان گسترده، فراگیر و سرکش شده اند که بر آن مهار هم نمی توانیم بزنیم . تنها راه این است که تلاش کنیم نوعی مصونیت در نسل جدید ایجاد کنیم وگرنه ایجاد محدودیت راه به جایی نمی برد. تلاش ها در جهت ایجاد محدودیت تا کنون که چندان اثربخش نبوده و با توسعه تکنولوژی پیش بینی می شود اثربخشی سیاست اعمال محدودیت ها در آینده نیز کمتر از امروز خواهد بود. بنابراین توصیه می شود این خاستگاه تربیت و یادگیری غیررسمی که فضای مجازی و شبکه های اجتماعی است باید «سیاست مصون سازی» را در پیش گرفت. برای مصون سازی نیازمند سیاست گذاری هستیم. بحث اصلی این است که یکی از سیاست های مهم در راستای مصون سازی ، تدارک آن در نظام رسمی تعلیم و تربیت است. یعنی برنامه های تربیتی و آموزشی ما باید آگاهانه شکل گیری استانداردهای اخلاقی و ارزشی در نسل جدید را تعقیب کند. اما فراتر از این بحث که گرچه مهم است اما مطلب تازه ای نیست . البته ما در عمل هم در حوزه تربیت ارزشی بسیار ناکارآمد عمل می کنیم.. بحث اصلی من در حال حاضر وظیفه اصلی نظام تعلیم و تربیت در جهت ایجاد مصونیت در قبال تهدیدات فضای مجازی است. باید به این سوال پاسخ دهیم که چگونه می توانیم وبگردی نسل جدید در فضای مجازی را جهت دهیم و آن را از ولگردی در این فضا به یک اتفاق مثبت و یک فرصت رشد و یادگیری بدل کنیم؟ بالاترین جلوه مصونیت اینجاست که وبگردی را از ولگردی در فضای مجازی خارج کنیم. برای این منظور باید در فلسفه تعلیم و تربیت تجدیدنظر کرد.. من. پیشنهاد کرده ام که فلسفه پرسش محوری را در تعلیم و  تربیت جایگزین رویکرد پاسخ محوری شود. پاسخ محوری یعنی انتقال دانش و اطلاعات  و به دلایل متعددی این دیگر نمی تواند به عنوان غایت و هدف نهایی تعلیم و تربیت در نظر گرفته شود. نمی خواهیم در حال حاضر همه این دلایل را بررسی کنیم. اما من به یک دلیل خاص مرتبط با این بحث نظر دارم. با جستجوی کمال در سوال و تاکید بر این که خروجی اموزش و پرورش باید قادر به طرح پرسش های خوب باشد و در ملاک تربیت یافتگی در واقع چنین چرخشی ایجاد می شود. در حقیقت در دست پرورده های تعلیم و تربیت ، قدرت و ظرفیت طرح سوال های خوب را ایجاد می کنیم و با این اتفاق بهترین سپر محافظ را در برای فرزندانمان در برابر فضای مجازی تدارک می بینیم. یعنی وبگردی های او را که همان جستجوی های هوسی و بی هدف و بی جهت یا ولگردی در فضای مجازی است ، به فرصت وبگردی برای دستیابی به پاسخ برای سوال های او تبدیل می کنیم. اما باید بپرسیم که برای استقرار نظام تربیت محور چه کار باید کرد که البته نیازمند بحث های مفصلی است و چهارچوب این گفت و گو نمی گنجد. ازاین جهت پیشنهاد می کنم علاقه مندان مقالاتی را که بنده در این زمینه طی سال های گذشته نوشته ام مطالعه کنند . همچنین به کتابی بر آمده از یک رساله دکتری در دانشگاه تربیت مدرس که با راهنمایی بنده فراهم شده است می توان مراجعه کرد. عنوان کتاب  “تربیت برای پرسیدن: درامدی بر نظریه پرسش محوری” از انتشارات نشر نی است. بنابراین بر پایه چنین تحلیلی، نهاد متولی ساماندهی تعلیم و تربیت غیررسمی باید مطالبه گر تغییر و تحول در تعلیم و تربیت رسمی هم باشد. یعنی خواهان آنگونه شکل گیری شاکله و شخصیت دانش آموزان باشد که متضمن حسن استفاده آنان از ظرفیت فراخ تربیت غیررسمی در عصر جدید است.

-)تعامل بین والدین و مسئولان و معلمان و مدیران در مدرسه در ارتباط با مساله تربیت غیررسمی باید به چه صورتی باشد؟

تعامل والدین و مربیان از اهمیت غیرقابل وصفی برخوردار است. علت این است که هم مربیان و هم والدین کنشگران عرصه تعلیم و تربیت هستند و روشن است که اگر این کنش گری به صورت هم سو و هم افزا رخ ندهد چه عواقب وخیمی را به بار می آورد. البته من از تعامل صحبت می کنم و طبعا ارتباط یک سویه و انتظار تمکین یک قطب کنشگری از قطب دیگر کنشگری را مردود می دانم. یعنی این که والدین از مدرسه تمکین کنند یا مدرسه از خواسته های والدین تمکین کنند. این تعامل نیست . تعامل یعنی یک رابطه همدلانه و تشریک مساعی برای تدارک بهترین فرصت های تربیتی برای کودکان و نوجوانان. باید این وضعیت و شرایط را بتوانیم رقم بزنیم. نه والدین باید انتظار همراهی تام و تمام مدرسه با منویات و خواسته های خود را داشته باشند و نه مهم تر از ان مدرسه با اعمال قدرت و به عنوان نهاد رسمی قدرت در این زمینه می تواند انتظار هماهنگی  خانواده با مدرسه را داشته باشد. در شرایط فعلی البته اشکال بیشتر در وجه دوم است که به نظر من تعامل به دلیل میل مواجهه اقتدارگرایانه مدرسه با خانواده شکل نمی گیرد. ادامه این وضعیت منجر به ایجاد شکاف خانواده ومدرسه از حیث آرمان ها و اهداف تربیتی می شود و دود این شکاف به چشم دو طرف یعنی مدرسه و خانواده می رود. بنابراین  طرفین باید ظرفیت ها و حقوق یکدیگر را به رسمیت بشناسند تا این تعامل شکل بگیرد و تلاش کنند تا روابط را در چهارچوب این حقوق و ظرفیت ها ساماندهی کنند .روشن است که خانواده حقوق و ظرفیت هایی دارد که نمی توان در فرآیند تعلیم و تربیت آن را نادیده گرفت. محیط خانواده به یک معنا دارای یک برنامه درسی ویزه خود  است . در این محیط می تواند اتفاقات بسیار سازنده ای رخ دهد و کودک و نوجوان می تواند تجربیات یادگیری خوبی را در محیط خانواده به چنگ بیاوردد. علاوه بر این والدین این ظرفیت را دارند که فراهم کننده بهترین داده های ناظر به اثر بخشی اموزش  تربیتی مدرسه باشند و مدرسه با استفاده از این داده ها می تواند برنامه های خود را اصلاح کنند. اما از سوی دیگر والدین هم باید ظرفیت های مرسه و کارگزاران ان را به عنوان عناصر دارای تجربه و دارای دانش و تخصص حرفه ای برای تربیت فرزندان به رسمیت بشناسند و با ان قدرشناسانه برخورد کنند .

-) در ایام کرونا به واقع مفهوم خانه و مدرسه تغییرات قابل توجهی داشته است و بسیاری از مسئولیت های تربیت رسمی که تا پیش از این بر عهده مدرسه و نظام آموزشی بود، به خانه منتقل شده است. در ایام کرونا تربیت غیررسمی چه تغییراتی کرده است؟

تعلیم و تربیت در فضای شیوع کرونا که از مدرسه به منزل منتقل شده است، بهترین فرصت برای تعامل بین این دو قطب کنشگر در تعلیم و تربیت را فراهم کرده و ضرورت هم افزایی را بیش از پیش اشکارکرده ایت . گرچه چالش هایی را نیز به همراه داشته، اما این چالش ها می تواند مقدمه ورود به یک تغییر و تحول مثبت از زاویه تعامل سازنده میان والیدن و مربیان باشد.

لینک کوتاه : https://jomhouriat.ir/?p=104275

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰