روایت عجیب از قرنطینه مطلق برای طراحان سؤالات کنکور عصبانیت پسر معاون سابق قوه قضائیه از انتشار اعترافات متهمان پروندهاش! سردار رادان خطاب به رؤسای پلیس: مراقب باشید به بهانه توقیف خودروها بهدلیل بیحجابی، مراکزی برای اقدامهای غیر قانونی ایجاد نشود. سالیوان: به اسرائیل کمک میکنیم تا با حملات ایران مقابله کند وزارت اقتصاد عملکرد قابل دفاعی نداشته است امضای تفاهمنامه امنیتی میان ایران و روسیه منتظر برنامه مکتوب بانک مرکزی برای مدیریت بازار ارز هستیم آمریکا: برای عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای تلاش میکنیم
همه این اتفاقات جای خود، تخریب کشتزارها و خسارات بی حد و مرز هم جای خود! اما یک اتفاق دیگر در حال رخ دادن است که با هیچ سرمایه و خدمات عمرانی و تامین فرضی خسارات از طریق بیمه، نمی تواند جبران دردی را که مردم محروم سیستان و بلوچستان تحمل میکنند ، کم کند.
گم شدن دریاچه ارومیه در پوستر «متولین احترام به آب ملی»، هیچ توجیهی ندارد، با این وجود، من اگر بجای متولیان انتشار این پوستر بودم در اسرع وقت یک توجیه «خوب و خفن!» برای این موضوع پیدا می کردم، و معتقدم (بر خلاف سایر منتقدین این پوستر) تعویض آن کار را خراب تر خواهد کرد!
جناب وزیر وقتی شما در مقابل دوربین یک عمل خلاف عرف، قانون و اخلاق را مرتکب می شوید چطور توقع دارید که زیر مجموعه شما قانونمند عمل کنند.... شما با این توجیه نامه مجوز های بی شماری برای سایر همردیفان خود، صادر کرده اید، بهتر بود با یک عذر خواهی به اشتباه خود، اعتراف می کردید.
مردم از خود می پرسند؛ مگر این همه دستگاه های امنیتی ناظر بر فعالیت اقتصادی عمده صاحبان سرمایه های کلان، نظارت ندارند که حضرات با خونسردی و حاشیه امنیت، در پی شکستن رکورد ارقام اختلاس یکدیگر هستند؟
چنانچه کمی واقع گرایانه به این پرسش اندیشیده شود ،خواهیم دید،حتی « واژه های ابتدایی» هم هرگز از سوی عامه مردم مورد استقبال قرار نگرفته است. حال اساتید شاغل در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، چگونه انتظار دارند مردم، تغییر اسامی چند هزار ساله سنن و آداب ایرانی، همچون چهار شنبه سوری و شب یلدا، را به رسمیت بشناسند؟
بعد از دادن وعده های جذاب و شیرین ، خودشان به بزرگی وعده ها واقف شده اند، و حال با ریز ریز کردن آن، می خواهند اجرایی شدن آن را به هر وسیله ای که شده توجیه کنند
چگونه است که در کنار گوشمان، عزیزترین یادگار های فرهنگ ایران، غریبانه از دست می روند و ما در بی خبری و غفلت، سر در آخور روزمرگی ها، روزگار سپری می کنیم ؟
تفاوت مهر جویی با سایر کارگردانان وطنی، در مردمی بودن او بود ، فیلم های او نه تنها قشر روشنفکر ایران را به خود جلب می کرد. بلکه برخی از آثار او چنان در میان عوام جای باز کرده است که به راحتی نمی توان حجم اندوه ملی، در از دست دادن مردمی ترین کارگردان ایران را اندازه گرفت.
نگرانی دو چندان ماه های اخیر افکار عمومی از شمار روزافزون مهاجرین افغانی، واقعیت انکار ناپذیر است. متاسفانه برخورد مسئولین و دستگاه های مرتبط نیز به این داستان دامن می زند. بنابر آمار منتشر شده جمعیت افغانها در ایران اکنون به ۸ میلیون نفر رسیده و هر روز، حدود ۱۰ هزار نفر بهصورت غیرقانونی و قانونی از مرزهای پیرامون کشور وارد ایران میشوند. این در حالی است که جمعیت دانشآموزان افغانستانی به ۷۰۰ هزار نفر رسیده...
کسانی که به هر دلیل تشخیص داده بودند که مسابقه باید بدون تماشاگر برگزار شود، به یقین می دانستند که سیل عظیم طرفدار به سوی النصر و ستارگانش سرازیر خواهند شد........چرا قبل از رسیدن تیم النصر تمهیداتی بکار نبستند تا شور و شوق جوانان ونوجوانان ما تا حدودی فروکش کند. تا جاییکه هجوم دوستداران منجر به تخریب بخشی از هتل گردد...
منظور سلاجقه از روال عادی آبخیز داری را چیست؟! به احتمال زیاد، منظورشان همان سد سازی های رواج یافته در ایران است که آنرا به روسیه تعمیم داده و «روال عادی» تلقی کرده اند. به عبارت دیگر همان طور که روال عادی آبخیز داری در ایران منجر به خشک شدن دریاچه ارومیه و ده ها تالاب و رودخانه و .... شده ، به همان علت «روال عادی آبخیز داری» در روسیه، منجر به وضعیت کنونی خزر شده است و این اتفاق کاملا «عادی» است.
این 3 هزار سال نیامدن زلزله در تهران، ادعای چنان بزرگی بود که تقریبا نه فقط اعتراض کارشناسان، که صدای کوه دماوند را هم در آورد. بلافاصله بعد از اظهارات ایشان، در حوزه گسل مشا (دماوند) به فاصله چند ساعت، دو زلزله به بزرگی های 2 تا 3.2 ریشتر به وقوع پیوست، تا شاید شهردار تهران را از «خواب خوش امن بودن 3 هزار ساله تهران« بیدار کند.
مهاجرت 800 هزار نفر طی دو سال از جنوب کشور به سوی سواحل شمالی، نشانگر عمق نگرانی از آینده ساکنین این مناطق است، دیر زمانی نه چندان دور، وقتی دوستدارن این مرز و بوم، هشدار می دادند، که ساخت سد های بی رویه ،برداشت های غیر مجار نه فقط تشنگی و ویرانی را برای آن مناطق به ارمغان می آورد، بلکه قطعا در زمانی کوتاه، آثار شوم آن در سایر مناطق ایران نیز مشاهده خواهد شد..
این روزها شاهد یکی از مظلوم ترین دوره های تاریخی برای روزنامه نگاری در کشور هستیم، از یک سو، تبلیغات گسترده سیاسی ،به واسطه ده ها شبکه خبری در خارج از مرزها، دست بسته بودن روزنامه نگاران داخلی در انتخاب سوژه، محدودیت های خواسته و نخواسته حاکم بر فضای ایران، سانسور و خود سانسوری مبتنی بر مصالح کشور و یا موقعیت هایی که روزنامه نگاران در آن خواسته یا ناخواسته قرار می گیرند،این حرفه را در تنگنا غریبی قرار داده است.
53 هزار تن را نمی شود بصورت حمل زمینی و یکباره به کارخانه منتقل کرد، این داستان می بایست به وسیله چندین و چند تریلی (برای انتقال های متعدد)، اتفاق افتاده باشد. چگونه ممکن است که طی زمان های متوالی گندم ها در کامیون های غول پیکر، بار گیری و هرگز به کارخانه نرفته باشند، و هیچکس هم کنجکاو نشده که چه بلایی سر گندم ها آمده؟، از سویی «برگه وصول گندم» از انبار به کارخانه را چه کسی امضا کرده است؟ چرا عدم وصول این حجم از گندم ابلاغ نشده؟....