ناصر تبریزی
در دل و جان خانه کردی عاقبت…. هر دو را دیوانه کردی عاقبت. …
آمدی کاتش در این عالم زنی…. وا نگشتی تا نکردی عاقبت….
ای ز عشقت عالمی ویران شده…. قصد این ویرانه کردی عاقبت……
خبر غم انگیز فوت استاد شجریان تکان دهنده بود…با وجود اینکه روز هاست منتظر شنیدن این مصیبت بودم ، اما باور تنها ماندن جامعه موسیقی اصیل ایران از وجودش، هولناک است. شجریان رفته، اما فرهنگ عظیمی از خود به یادگار گذاشته است، که می بایست سرمشق تمام هنرمندان و بزرگان پهنه هنر ، ادبیات،و سیاست باشد.
رسوخ به قلب های مردم کار بس دشوار و بزرگی است که هر هنرمندی به سادگی قادر به فتح این قله رفیع نخواهد شد، به گفته خودش «خاک پای مردم بود» شجریان در این مسیر تمام قلب های عاشق و آزاده را تسخیر کرد. امروز عاشقان استاد، نه دوستداران موسیقی سنتی، بلکه پیر و جوان، و مرد و زن، را شامل شده است.نام شجریان بعنوان هنرمندی آزاده و عاشق دیر زمانی است که گستره ی جغرافیای ایران را نیز پشت سر گذاشته است.استاد صدای مردم بود و در روز های پر درد و رنج و محرومیت، سخت و عاشقانه فریاد های دردمندشان را در قالب آواز سنتی به گوش جهانیان رساند.، در روزهایی که خیلی ها برای از دست ندادن تریبون، خود را و هنرشان را به حراج گذاشتند، استاد ایستاد و قهرمانانه بهایش را پرداخت .از صدا و سیما محروم شد و طی ۱۲ سال به قله باور نکردنی افتخار و محبوبیت مردمی مبدل گشت. تا جاییکه امروزه به اقرار بسیاری از موسیقی دانان و هنرمندان و بزرگان هنر و ادبیات ایران، او را تک ستاره قرن اخیر موسیقی سنتی ایران بنامند.. سخن راندن از شجریان بی فایده است چون صدای او در قلب مردم ایران جاودانه است. می نویسم تا درد جانکاهی که این روز ها بر جان تمام عاشقان او سایه افکنده شاید که کمی التیام یابد. دردی درون سوز که نمی گذارد سیل عاشقان بر مزارش عاشقانه بر تنهایی خود بگریند……مرغ سحر ناله سر….شجریان رفت…