تاریخ : شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Saturday, 27 April , 2024
10

گزارش برنامه سوفیا در بزرگداشت آیت الله علامه محمد تقی جعفری

  • کد خبر : 135533
  • 19 آبان 1400 - 21:48
گزارش برنامه سوفیا در بزرگداشت آیت الله علامه محمد تقی جعفری
برنامه رادیویی سوفیا با اجرای دکتر محمد جواد ادبی با موضوع بررسی اندیشه های استاد علامه محمد تقی جعفری به صورت زنده از رادیو گفتگو پخش شد.

جمهوریت : دکتر ادبی بحث را با استاد صدوقی سها اینگونه اغاز کرد ساختار اندیشه ای استاد محمد تقی جعفری و اینکه ایشان چه اساتیدی به خود دیدند و چه خواندند و چه شد که به فلسفه اسلامی و سینایی خو گرفتند توضیح بفرمایید.
استاد سها اینگونه پاسخ داد این مطالبی که بنده می گویم اغلب از خود ایشان است.
ایشان تحصیلاتشان را از تبریز شروع کردند و ادبیات را به صورت موضوعی مطالعه کردند و در ادبیات عرب حجتی بودند زیرا در محضر مرحوم میرزا علی اکبر اهری در تبریز بودند و ایشان می فرمودند از ابتدا که ادبیات و فقه و اصول می خواندم نظرم متوجه جهان شناسی بود.
و در حوزه سید عبدالحجه ایروانی در شهر تبریز شرح تجرید را خواندند و در ١٧سالگی به تهران می آیند و در محضر آقا میرزا احمد آشتیانی در منظومه و اسفار مطالعه می کنند.
و در محضرشیخ محمدرضاتنکابنی فقه و اصول را فرا می گیرند و سپس به قم مشرف می شوند و در کنار فقه و اصول در محضر میرزا مهدی مازندرانی نیز حاضر می شوند
و در سال ١٣٢١شمسی مشرف به نجف می شوند و در آنجا استاد فلسفه و مربی عرفانی ایشان شیخ مرتضی طالقانی است و در محضر شیخ صدرا بادکوبه ای حاضر شدند و فیزیک جدید و ریاضی را نیز تحصیل کردند اما علامه هیچ گاه به این تحصیل اکتفا نکردند .
دکتر ادبی این پرسش را مطرح کردند که این تحصیل در اساتید مختلف چه شأن و تشأنی را برای علامه محمد تقی جعفری به ارمغان آورد و چگونه تزکیه پیدا کرد و در وجود ایشان به بار نشست؟
دکتر گواهی پاسخ دادند: آیت الله خویی در نجف به ایشان گفتند اگر در آنجا بمانند مرجعیتشان مسلم است و اجازه اجتهاد در مرتبه عالی از ایشان دریافت کردند . دیگرانی هم بودند که در محضر اساتید ایشان تلمذ می کردند اما آقای جعفری ، جعفری شد.
المان هایی که درشخصیت ایشان بود من را محسور کرده است و تا الان اینگونه هستم . چگونه کسی از مرجعیت گذشته و به تهران بازمی گردد و خانه ای نزدیک دانشگاه می گیرد تا در کنار دانشجوها باشد ؟! ایشان بین شخصیت های علمی و دانشجویان بسیار محبوبیت داشتند .
دکتر ادبی بحث را اینگونه ادامه داد
علامه محمد تقی جعفری از نوجوانی چه منشی را پیش گرفتند ؟
دکتر گواهی افزود ایشان علاوه بر تلمذ در محضر اساتید بزرگ خودشان ویژگی های متفاوتی داشتند . ایشان می فرمودند حدود ١١٠ هزار بیت عربی حفظ هستند. اولین کتاب ایشان تعاون الدین و العلم است که این موضوع دغدغه امروز دنیاست و ایشان قبل از دهه ۴٠ این کتاب را به رشته تحریر درآوردند. ایشان با برتراند راسل که فیلسوف غربی بود به نامه نگاری هایی در همین زمینه پرداختند.
دکتر ادبی این سوال را مطرح کرد که این پویش و شعله ور شدن شعله طلب در نسبت با کدام استاد ایشان بیشتر است ؟
استاد صدوقی سها پاسخ داد به گمان بنده علامه جعفری از نوادر اشخاصی در عالم اسلام بودند که واقعا ً می اندیشیدند و به تعبیر دکتر دینانی می فلسفیدند .
یک بار ایشان شرح تجرید درس می گفتند ، مسئله زیاد آشکار نشد خود ایشان فرمودند من استاد خوبی نیستم..
امروزه به بنده مراجعه می کنند که آیا ایشان فیلسوف بودند ؟ آنها مرادشان از این سوال استاد فلسفه است ، ایشان موضوعات تفکر برای خود داشتند ، شأن ایشان در فلسفه کلاسیک با آثار دم دستیشان روشن نمی شود اگر کسی می خواهد علامه جعفری را به عنوان فیلسوف بشناسد به آثاری از ایشان که مطرح هم نیستند باید مراجعه کنند .
که این آثار ارتباط انسان و جهان که سه جلد است در سی سالگی نوشتند و کتاب دیگر نهایه الادراک الواقعی بین الفلسفه القدیم و الفلسفه الجدید است.
استاد علامه محمد تقی جعفری به چه واسطه و از چه دریچه ای توانستند این تبلور متفاوت را در زمانه خودشان به دست آورند؟
استاد چهل تنی پاسخ دادند : من می خواهم موضوع را از وجهی دیگر بررسی کنم . علامه در تفسیر مثنوی گاهی نکته های کوتاهی را بیان کردند و عبور می کردند. در همین نکات کوتاه به قدری نکته وجود دارد که می توان آنها را گسترش داد.
ایشان نکات ایده دهنده بسیار دارند . نکته دیگر انکه زمانی که ایشان مطلبی را مطرح می کردند اگر کسی اشکالی در آن باب مطرح می کرد در صورت درست بودن می پذیرفتند یا می فرمودند باید فکر کنند و بعد از تفکر روی آن اشکال آن را رد یا قبول می کردند همین موضع نشان گر تواضع ایشان بود. علامه جعفری حافظه بسیار بی نظیری داشتند . ایشان در کسب و نوع درآمدشان بسیار دقت می کردند .
ایشان به فلسفه غرب و شرق آشنا بودند اما از خود ایشان شنیدم که زیاد تکیه به فلسفه نمی کردند . ارادت و علاقه ایشان به امیرالمؤمنین بود و هرگاه نام ایشان به زبان می آمد اشک از چشمشان جاری می شد . ایشان اهل شهود هم بودند.
دکتر ادبی افزود کسی که درس فلسفه بدهد و بعد بگوید من معلم فلسفه خوبی نیستم ما را به شخصیتی میرساند که به سجایای اخلاقی بسیاری زیور داده شده چرا به سراغ مثنوی می آیند ؟ آیا ایشان می خواهند علما را به این متن دعوت کنند یا سجایا و وجود او را به این سمت می کشد ؟
دکتر گواهی اینگونه پاسخ می دهد که از منظر من قلم استاد جعفری پس از شرح مثنوی فرق کرد و آسان تر شد چون مولانا هیچ گاه ثقیل نگفته است بیانات او برای همه مردم است.
مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ (١٧/کهف) اگر دست خداوند پشت کسی نباشد آن شخص مهندس ، فقیه ، حکیم و … هم باشد ، نادرست می شود . خداوند خواسته بود که آقای جعفری ، جعفری بشود.
دکتر ادبی از میهمانان خواست تا کمی به حالات عرفانی ایشان پر رونق تر بشوند و این پرسش را مطرح کرد که چرا ایشان همواره از شیخ مرتضی طالقانی یاد می کردند؟ ایا می خواستند فضایل ایشان را بگویند یا اتحادی بین این شاگرد و استاد بود؟
استاد صدوقی سها گفت :
قطعا کششی بوده است که علامه جعفری را به شیخ مرتضی طالقانی رسانده است وگرنه اساتید بسیاری در نجف حاضر بودند ، نقل است که شیخ مرتضی طالقانی شاید ماه ها از حجره اش بیرون نمی آمده وایشان اخلاق تندی هم داشتند پس
قطعا علت اینکه علامه از شیخ مرتضی طالقانی بسیار یاد می کردند اتحاد میان این دو بود ایشان خودش را در اینه او می دید و او را در آینه خودش .
وی ادامه داد اگر یقین نداشتم این موضوع را بیان نمی کردم ، علامه جعفری هم وارد عالم مثال شده بودند و مکاشفاتی نیز داشتند اما نه همیشه ، می آید و می رود و بیشتر آن به تربیت شیخ مرتضی بازمی گشت اما در واقع عطیه الهی بود . ابوجهل نیز خدمت رسول الله (ص) بود ، اویس اما ایشان را ندیده بود پس حرف مؤانست نیست اصل عطیه الهی است.
دکتر ادبی از استاد چهل تنی خواست که از احوالات عرفانی علامه بگوید.
وی پاسخ داد: ایشان بسیار عادی و معمولی در جامعه حاضر می شدند و با مردم عادی نیز در نشست و برخاست بودند رفتار ایشان به نحوی بود که اگر کسی رایحه ای نچشیده باشد اینگونه رفتار نمی کرد .
ایشان در حین تدریس مطالب بسیاری در عمل و بیان به شاگردانشان می آموختند . ایشان در تفسیر مثنوی ، آیات و روایاتی که مرتبط با هر بیت بود را بیان می نمودند . چه کسی غیر از ایشان این توانایی را داشت‌ که آیات و روایات را با مثنوی تطبیق دهد؟! ایشان بسیار نرم خو و با محبت بودند و بسیار شوخ طبع بودند .
ایشان در طی نامه نگاری هایی که با راسل داشتند در آخرین نامه خود علامه فرمودند راسل دیگر جواب نخواهد داد و همین گونه هم شد .راسل درجایی بیان کرده بود که اگر کسی یک دروغی بگوید اشکالی ندارد تاثیری در این جهان ندارد ، این نگاه کاملا فیزیکی به اخلاق است . علامه پاسخ دادند دروغ یعنی تباه کردن واقعیت پیش خود و شخصی که به او دروغ می گویید چگونه می شود که مهم نباشد و تاثیری نداشته باشد .
دکتر گواهی اینگونه ادامه داد
راسل بسیار مشهور بود. آقای جعفری دنبال هیچ مقام وشهرتی نبود اما در پی حقیقت و اندیشه بود .
این بسیار عجیب است که شخصی دو کار عظیم مثنوی و نهج البلاغه را در کارنامه کاری خود داشته باشد .
کار ایشان در کشف و لغات از علاقه شدید ایشان به عرفان و مثنوی بود چون واقعا کار بسیار سختی بود.
استاد صدوقی سها افزود : علامه خودشان در باب همین کشف و لغات می گفتند ٢٨٠هزار فیش بود .
دکتر گواهی ادامه داد چگونه می شود شخصی روحانی باشد و دنبال مرید و مقام نباشد .
علامه جعفری انسان پاکی بود . ندیدم که یک بار از کسی بدگویی کنند. مثنوی برای علامه جعفری غایت نیست.
مثنوی ظرفی بود که آقای جعفری افکار فلسفی و فقهی را در آنجا بیان داشتند . از شرح مثنوی و نهج البلاغه ایشان می شود ده ها رساله دکتری برداشت نمود. گاهی هنگام مطالعه شرح مثنوی آدم خسته می شود آنقدر نکته دارد.
دکتر ادبی از میهمانان خواست تا از ذوقیات علامه جعفری بگویند.
استاد صدوقی سها گفت : یکی از خصوصیات بسیار والای ایشان نکته سنجی و حاضر جوابی ایشان بود.
ایشان در شعر و شاعری فارسی و عربی نیز دستی داشتند .
شعر عربی ایشان بسیار جالب است .
قصیده ی هبوط النفس ابن سینا از قصاید خالدات عربی است
از جمله تتبعات این قصیده عینیه قصیده آقای جعفری است.
ابن سینا گفته است :
هَبَطَت الیکَ مِن المحل الارفعِ
ورقاءُ ذات تعززِ و تمّنع
علامه جعفری گفتند:
طلعت الیک النفسُ احسنَ مطلع
هیچ دری در شناخت نفس نبود که من آن در را نزنم . به اراء و افکار هزاران متفکر مطلع شدم اما سیر نشدم.
اذ فاتهم سرّ الوجودِ و عزعموا بالعجز الناموس المتنقعی این ها خودشان اقرار کرده اند که پرده از چهره ی نفس نتوانستند بر بگیرند
مازادنی الا التحیر اذ ابو بالعجز الناموسه المتنقعی
و اذعا تبعت لمن یقول مهاجرا مازددت علما بالانکشاف الیقنعی
عرف الهک من رأه به عینه
استاد چهل تنی افزود ایشان بسیار بر اخلاص در عمل تاکید می کردند .
دکتر گواهی ادامه داد :
من چه گویم یک رگم هوشیار نیست
شرح آن یاری که او را یار نیست
بنده چهل سال شاگرد ایشان بودم و معلم شریعتم ایشان بودند اما توان و استعداد استفاده کامل از ایشان را نداشتم.
ایشان بسیار متواضع در کنار مردان خدا بودند.

سوفیا

لینک کوتاه : https://jomhouriat.ir/?p=135533

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰