تاریخ : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ Friday, 29 March , 2024
5

بررسی اندیشه ها و آراء فلسفی علامه سید رضی شیرازی در سوفیا

  • کد خبر : 139166
  • 18 آذر 1400 - 13:29
بررسی اندیشه ها و آراء فلسفی علامه سید رضی شیرازی در سوفیا
برنامه وزین و برتر فلسفی و معرفتی معاونت صدا «برنامه سوفیا» این هفته با توجه به ارتحال غم بار یکی از بزرگان فلسفی و معرفتی مکتب تهران یعنی حضرت آیت الله علامه سید رضی شیرازی به بررسی اندیشه ها و آراء فلسفی و حِکمی ایشان پرداخت.

جمهوریت : آیت الله علامه سید رضی شیرازی حکیم و عارف الهی، استاد برجستۀ حوزه علمیۀ تهران، جامع معقول و منقول، صاحب مکتب فکری و علمی در عرصۀ علوم اسلامی، نوه پسری آیت الله میرزای شیرازی بزرگ رحمه الله علیه، جانباز سرافراز ناشی از ترور نافرجام گروهک تروریستی و منحرف فرقان، امام جماعت مردم دار و ساده زیست مسجد الشفای تهران، یار همیشه امام و رهبری بودند.

گفتار و نوشتار فلسفیشان آب و رنگ دینی داشت و کلام و کتاب دینیشان صبغه و سیرۀ فلسفی ؛

ایشان در نجف از محضر بزرگانی همچون حضرات آیات شیخ محمد کاظم شیرازی، شیخ مجتبی لنکرانی، شیخ حسین حلی و سید ابوالقاسم خویی کسب فیض کردند و در تهران و قزوین، خوشه چین خرمن علم و دانش استادان بزرگی مانند حضرات آیات میرزا احمد آشتیانی، محمد حسین فاضل تونی، میرزا ابوالحسن شعرانی، مهدی الهی قمشه ای، محمد تقی آملی، عماد رشتی و سید ابوالحسن رفیعی قزوینی(رضوان الله علیهم اجمعین) بودند.

این برنامه به میزبانی کارشناس مجری دکتر محمد جواد ادبی استاد مدعو دانشکده معارف دانشگاه تهران و با حضور اساتید گرانقدر : حجت الاسلام محمد علی خسروی ، محقق و نویسنده حوزه فلسفه اسلامی ، حجت الاسلام دکتر سعید بهشتی استاد تمام فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی و استاد منوچهر صدوقی سها استاد فلسفه و عرفان برگزار  شامگاه ۱۶ آذر ماه ساعت ٢٢ از رادیو گفتگو موج MF ردیف ۵/ ١٠٣پخش شد.

مشروح این برنامه را اینجا بخوانیذ:

آیت الله سید رضی شیرازی معتقد بود برای پاسخ به شبهات هر طلبه باید فلسفه بداند.

دکتر بهشتی : اصاله الوجود سرنوشت فلسفه اسلامی را تغییر داده است.

استاد صدوقی سها می گویند : ایشان در اواخر عمرشان در رأس هرم حوزه تهران به لحاظ سن و صیانت و کمالات اخلاقی و رفتاری بودند.

دکتر ادبی بحث را با استاد صدوقی سها پیرامون آیت الله سید رضی شیرازی و مکتب تهران آغاز

می کنند.

استاد صدوقی سها می گویند : ایشان در اواخر عمرشان در رأس هرم حوزه تهران به لحاظ سن و صیانت و کمالات اخلاقی و رفتاری بودند .

تاریخ اجمالی حوزه تهران به این نحو است که خان مروی در عصر فتحعلی شاه در تهران مدرسه مروی را برپا می کند و از فتحعلی شاه درخواست می کند که از آخوند ملا علی نوری که در اصفهان بودند به این مدرسه تشریف بیاورند اما ایشان می گویند در اصفهان حدود دو هزار طلبه مشغول درس هستند که چهارصد نفر از آنها مشغول به درس من می باشند، من اگر به تهران بیایم این ها سرگردان خواهند شد و عدرخواهی می کنند . خان مروی دوباره از ایشان درخواست میکنند که فردی از شاگردان خود را به این مدرسه در تهران بفرستند که آخوند ملا علی نوری شاگرد برتر خودش را آخوند ملا عبدالله زنوزی که پدر آقا علی حکیم است در سال ۱۲۳۷ هجری قمری به مدرسه تهران می فرستند و پس از آنکه ایشان می آیند بزرگانی از اصفهان و سبزوار هم به این مدرسه آمده و این حوزه تاسیس می شود.

از خصایص این حوزه به چند مورد می توان اشاره کرد:

۱-در این حوزه اقبال به فارسی نویسی می شود.

۲-بسیاری از امهات متون فلسفی به فارسی ترجمه می شود مثل شفاء ، اسفار و اشارات.

۳-در آنجا به تفسیر فلسفی و عرفانی آیات معارفی قرآن کریم و احادیث پرداخته می شود.

۴-به مثنوی مولانا پرداخته می شود.

۵-منتقل شدن به نجف اشرف و پس از آن به قم یعنی

حوزه ی فلسفی نجف اشرف در این ۲۰۰ سال اخیر و بعد از آن قم هر دو فرعی از فروع حوزه تهران هستند به این ترتیب که حکمایی که در حکمت کمال یافته بودند برای تحصیل علوم منقول و فقه و اصول به عتبات مشرف میشوند در ضمن تحصیل فقه و اصول تدریس فلسفه و عرفان می کنند .

۶-با نظر به اینکه تمام افراد از تمام بلاد شیعی برای تحصیل به نجف می رفتند اما افراد عراقی الاصلی هستند که برای تحصیل از نجف به تهران آمدند که دو برادر شیخ عبدالکریم و شیخ محمد جواد جزایری این افراد هستند.

۷-آشنایی ایرانیان با فلسه غرب در این حوزه اتفاق افتاد.

دکتر ادبی از اساتید برجسته فلسفه در دانشگاه ها گفتگو را با حجت الاسلام خسروی به این نحو پی میگیرند که :

آیت الله سید رضی شیرازی میراث دار اساتید مهمی است از آیت الله شعرانی و فاضل تونی و سید ابوالحسن رفیعی قزوینی تا دیگران که در زندگیشان بسیار موثر بودند ، ایشان میراث اساتید خودشان را چه کرده اند ؟ آیا در وجود خودشان ترکیبی از تعالیم فلسفی متعالی را به ظهور و بروز رسانده اند؟ شارح اندیشه های اساتیدشان بودند یا رفتاری بدیع و نو نسبت به آموزه های اساتیدشان صورت میدهد؟

حجت الاسلام خسروی می گویند : ایشان علاوه بر اینکه در حوزه فلسفه و فقه در درجات متعالی بودند امام جماعت ساده ای بودند. اگر فلسفه در وجود آدمی به معنای حکمت باشد یعنی فرد تماماً متوجه خالق باشد فقط باید اینچنین صفاتی چون آیت الله سید رضی شیرازی داشته باشد.

ایشان در هفته دو روز فقه ، دو روز فلسفه و دو روز اصول را در منزلشان تدریس می کردند و همه ی افراد می توانستند در این مدرس ها شرکت کنند .

در مسجد بعد از نماز جماعت برمی گشتند و رو به مردم می نشستند و هرکس سوالی داشت به ایشان مراجعه میکرد و حتی به سوال بچه ی ۱۲ ساله هم با حوصله پاسخ می دادند و بعد از مسجد خارج می شدند.

ایشان معتقد بودند هر طلبه ای باید فلسفه بداند . آیت الله سید رضی شیرازی از طلابی که محضر ایشان می آمدند می پرسیدند که چه خوانده ای ؟ و اگر می گفتند فلسفه نخوانده ام ، ایشان می فرمودند به هیچ دردی نمی خوری و می گفتند امروز ذهن جوانان پر از سوالات و شبهات است و یک روحانی باید بتواند به این شبهات فکری پاسخ مستدل و عقلی بدهد و شما اگر مسلح به فلسفه نباشید نمی توانید جواب دهید.

کتاب ایشان در باب اصول عقاید از نظر بنده  جامع ترین و روان ترین است.

ایشان حدود ۱۰ دفتر ۱۰۰ برگ تعلیق به اسفار اربعه داشتند و مطالبی است که در محضر سید ابوالحسن رفیعی قزوینی فراگرفته اند که به صورت دو جلد کتاب چاپ شده است.

آیت الله سید رضی شیرازی بسیار مسلط و خوش بیان و بیانی روان در توضیح مباحث سنگین فلسفی داشتند .

ایشان حدود۶۰ سال در تهران در حوزه فلسفه تدریس و تألیف کردند و در رفع گرفتاری های مردم نقش پر رنگی داشتند .

دکتر ادبی بحث را با استاد صدوقی پیرامون اندیشه های سید رضی پی گرفتند و این پرسش را مطرح کردند ایشان بیشتر متمرکز بر فلسفه بوده اند یا عرفان ؟ درباره اساتید و آثار ایشان به صورت تحلیلی بحث بفرمایید.

استاد صدوقی سها می گویند : ایشان متولد نجف بودند و بعد به تهران آمدند و در آنجا در محضر آقای فیض و شیخ صدرا بادکوبه ای مقدماتی خواندند و بعد که به تهران می آیند رو به تحصیل دائم معارف عقلی می کنند . من از خودشان شنیده ام که فرمودند منظومه را خدمت آقای الهی قمشه ای خوانده ام و خدمت ابوالحسن رفیعی قزوینی و یک مقدار خدمت میرزا مهدی آشتیانی و بیشتر خدمت میرزا احمد آشتیانی و آقا شیخ احمد آملی و مرحوم فاضل تونی تلمذ نمودند.

ایشان دو استاد داشتند که بنده هم در محضر این اساتید تلمذ نموده ام.

یکی از این بزرگان آقای شیخ علی محمد تویسرکانی جولستانی است که حدود ۱۰۰ سال عمر کردند و اکثر حکمای عصر را به تحصیل درک کرده بودند که از شاگردان ایشان آیت الله حسن زاده آملی ، آیت الله جوادی آملی، مرحوم دکتر سید جعفر سجادی ، آقای دکتر حجتی و از آخرین شاگردانشان آقای دکتر اعوانی و بنده بوده ایم.

آقای جولستانی بسیار مجهول القدر بودند و حتی هیچ کس در کوچه ای که منزلشان بود ایشان را نمی شناخت.

دومین استاد ایشان میرزا محمد علی حکیم صاحب لطائف العرفان است . آیت الله سید رضی شیرازی در مقدمه الاسفار عن الاسفار فرمودند این تعلیقات در این کتاب بیشتر از بیانات سه استاد بنده است : سید ابوالحسن رفیعی قزوینی ، دومین نفر را آقای شعرانی یا آملی فرمودند و نفر سوم از آقای حکیم نام بردند و به من فرمودند من بسیاری از اشکالاتم در اسفار را در محضر ایشان حل نموده ام البته در محضر ایشان درسی نخوانده ام .

ایشان حتما علاوه بر داشتن طهارت ذاتی ، با هم نشینی با چنین بزرگانی در وجودشان، طبیعت ثانیه ای در طهارت حادث شده بود.

در اهل علم آن چیزی که بیشتر مهم است طهارت ذات و کمال نفسانی است.

ایشان یک انسان تمام معنا بودند.

یکبار همراه عده ای در محضر ایشان بودم جلسه دو تا سه ساعت طول کشید ، آخر جلسه فرمودند: الحمد لله ما در این جلسه نشستیم و نه غیبتی کردیم و نه تهمتی زدیم و نه از کسی بد گفتیم .

دکتر ادبی گفتگو را با دکتر بهشتی اینگونه پی گرفتند:

ورود آیت الله سید رضی شیرازی به مباحث فلسفی با چه روش شناسی است؟

دکتر بهشتی می گویند: بنده بیش از ۲۰ سال فلسفه و عرفان و فقه و اصول را در محضر ایشان تلمذ نمودم.

روش شناسی ایشان حکمت متعالیه است که به تعبیر خود ایشان که در اولین جلسه شواهد الربوبیه فرمودند عرض می کنم:

«حکمت متعالی نقطه به وحدت رسیدن و انسجام میان تلفیق عقل و کشف و دین است.»

در جلد هفتم کتاب اسفار ملاصدرا می گوید هیچ گونه تضادی بین وحی و عقل نیست.

دکتر ادبی در ادامه می گویند: هر شخصیتی فلسفی یا شارح دیدگاه گذشتگان خود است یا تلاش می کند در آن شرح نکات بدیعی را ایجاد کند یا خودش هم علاوه بر آن نکات مطالب جدیدی را می افزاید. استاد صدوقی سها از این منظر به آیت الله سید رضی شیرازی بپردازیم آیا ما می توانیم در آثار و منش فلسفی ایشان و روش تدریسی ایشان نقاط و نکات بدیعی را بیابیم؟

استاد صدوقی سها می گویند :

این حکمت متعالیه که در چند قرن اخیر غالب بر ما است آنقدر چکش خورده که در بعضی قسمت ها حالت ریاضی پیدا کرده است.

ما چه حضورا از اساتیدمان شنیده ایم و چه به نقل از اساتید قدیم شنیده ایم آنها معتقد بودند که هیچ چیز تازه ای نمی شود در این ساحت ارائه کرد .

در ساحت حکمت متعالیه نوآوری در مسائل وجود ندارد اما تأسیس مسئله می توان انجام داد.

دکتر ادبی خطاب به دکتر بهشتی این سوال را مطرح می نمایند که آیا با این تعبیر موافق هستید؟ آیا تأسیس مسئله در نگاه سید رضی شیرازی وجود داشته است؟

دکتر بهشتی می گویند:

یک خاطره از جلسه ی اول شواهد الربوبیه نقل می کنم :

بحث در جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس بود استاد فرمودند : «پس از آخوند هم کسی که حرفی داشته باشد نیامده ، ما ندیدیم ، آنها که شاگردان آخوند بودند مثل آخوند ملا علی نوری چیزی نیاورده اند و آنهایی که ما با ایشان معاصر بودیم دست و پا کردند یک چیزهایی بگویند اما چیز تازه وحسابی نیاوردند.»

از زمان صدرالمتألهین موضوع اصالت الوجود که البته به تعبیر آیت الله مطهری ریشه اصالت الوجود در تعبیر عرفا بوده است که البته استاد ما هم این موضوع را مطرح کردند .

اصالت الوجود برنوشت فلسفه اسلامی را عوض کرده است و مهمترین مسئله در کل علوم فلسفه اسلامی است .

نظریه اصالت الوجود در اسفار اربعه در سفر اول و دوم و سوم و چهارم امتداد پیدا می کند .

دکتر ادبی در ادامه می گویند :

آیا روش و ورود آیت الله سید رضی شیرازی به مباحث فلسفی همان روش آیت الله شعرانی و سید ابوالحسن رفیعی قزوینی است یا به سبک دیگری است؟

دکتر بهشتی می گویند:

در بحث هایی که خدمت ایشان بودم می فرمودند  سید ابوالحسن رفیعی قزوینی قدری احتیاط می کردند و درس فقه را بر درس فلسفه مقدم می کردند .

ملاصدرا اثبات کرده است که معاد جسمانی است ، در بحث حساس معاد در جلسات استاد می فرمودند ما اینجا نقال هستیم اصل همین ظواهر احادیث و قرآن است .

آیت الله سید رضی شیرازی از سید ابوالحسن رفیعی قزوینی نقل می کردند که وقتی به آیات قرآن در بازخوانی اسفار می رسیدند ، سید ابوالحسن رفیعی قزوینی می فرمودند به این آیات چکار دارید این آیات را به حال خودش بگذار.

منظور آن است که در بحث های فلسفی همان روش استدلالی را دنبال کنیم.

دکتر ادبی می گویند :

اینکه آیت الله سید رضی شیرازی می فرمودند ما نقال هستیم یعنی من موافق مشرب و منظر ملاصدرا نیستم ؟

دکت بهشتی می گویند :ایشان قول به معاد جسمانی را که می خواستند تبین نمایند اینگونه نبود که بخواهند نظر را به کلی رد کنند اما یک تعریض کوچکی داشتند که در بحث معاد جسمانی این بدن ، بدن اخروی آنقدر جسمانی می شود که یک مقداری اشکال پیدا میکند و این با ظواهر قرآن و سنت جور در نمی آید.

ایشان یک حریتی داشتند یعنی ضمن داشتن کمال ادب و احترام به بزرگان حالت تعبدی محض نداشتند .

دکتر ادبی رو به دکتر صدوقی سها این موضوع را مطرح می کنند که :

این که بخش اصلی اصالت الوجود را از عرفان گرفته باشیم و بعد به فلسفه آورده باشیم اگر نکته ای در مورد این بحث دارید بفرمایید.

استاد صدوقی سها می گویند در مقدمه قیصری درباب وجود در فصل اول می گوید: «الوجود لیس أمراً اعتباریاً کما یقول الظالمون» و در گلشن راز هم آمده است که :

وجودم اندر کمال خویش ساری است

تعین ها امور اعتباری است

یکی از ارکان حکمت متعالیه عرفانیات است اما چنین نیست که صدرالمتالهین کلا پیرو عرفا بوده باشد  و این چنین نیست که او جزء عرفا باشد. او ذاتا فیلسوف است . یک جایی که نظر او با نظر عرفا اصطحکاک دارد داستان اسفار اربعه است . اسفار اربعه فلسفی در اسفار وارد از عرفان مخصوصا از اصطلاحات الصوفیه ملا عبدالرزاق کاشانی است.

اسفار اربعه ملاصدرا به این ترتیب است :

من الخلق الی الحق- سفراول

من الحق الی الحق-سفر دوم

من الحق الی الخلق-سفر سوم

من الخلق الی الخلق مع الحق-سفر چهارم

درحالیکه نظر عرفا مخصوصا ملا عبدالرازق کاشانی برخلاف این است.

در منظر عرفانی  بدین گونه است :

من الخلق الی الحق- سفراول

من الحق الی الحق-سفر دوم

فی الخلق مع الحق-سفر سوم

من الحق الی الخلق- سفر چهارم

ملاصدرا جای سفر سوم و چهارم را عوض کرده است و این اصلا قابل دفاع نیست .

دکتر ادبی بحث را با دکتر بهشتی پی می گیرند که :

نکته ای درباب منش فلسفی و عرفانی ایشان در تتمیم این نکات بفرمایید.

دکتر بهشتی می گویند :از جلسه ۲۷۴ شواهد الربوبیه نکته ای را از قول استاد عرض می کنم:

«خلاصه این معاد شما معاد قرآن را درست نمی کند . ما این ها را از نظر علمی و فنی می خوانیم ولی از نظر اعتقادی آنچه را ائمه و قرآن فرمودند تعبداً قبول داریم.

این ها طبق اجتهادات خودشان است و ملاصدرا و امثال او نخواستند که مخالفت با قرآن داشته باشند .

چه بسا در تطبیق اشتباه کرده باشند . آنچه را که قرآن گفته است ما قبول داریم و لا غیر. این را مقدمتاً گفتم تا انحرافی در عقیده هایتان پیدا نشود . آدم گنده اشتباهاتش هم گنده است . خیلی وقت ها عقل بشر قد نمی دهد گرچه می خواهد حرف قرآن را توجیه کند.»

و جای دیگری در بحث حرکت جوهریه آیه «وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَهً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ» را شاهد بر حرکت جوهریه می دانستند و می فرمودند : وقتی ملاصدرا به روایاتی می رسد که با این مبانی هماهنگ نیست دست به توجیه و تأویل روایات می زند.

تهیه کننده : موژان گرجی

لینک کوتاه : https://jomhouriat.ir/?p=139166

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰