تمام محیطزیست اطراف ما و حتی درون بدن ما انباشته از باکتریهایی است که بدون نیاز به یافتن جفت و تنها با تقسیم دوتایی از یک یاخته به دو یاخته تبدیل میشوند.
دردسر تولیدمثل جنسی را میتوان به آسانی با مقایسه با تولیدمثل غیرجنسی (یعنی انواع و اقسام تولیدمثلی که نیاز به جفتگیری ندارد) به تصویر کشید: دو جمعیت را در نظر بگیرید که هر یک از صد فرد تشکیل شدهاند.
در جمعیت «الف» ۵۰ نر و ۵۰ ماده و وجود دارند، اما در جمعیت «ب» هر صد نفر به صورت غیرجنسی تولید مثل میکنند.
اگر در یک بازه زمانی هر نر و ماده در جمعیت «الف» یکبار جفتگیری کرده و تولیدمثل کنند و تنها دو فرزند حاصل هر آمیزش باشد، اندازه جمعیت «الف» ثابت میماند؛ در جمعیت «ب» اما هر فرد با تقسیم دوتایی به دو زاده تبدیل میشود و اندازه جمعیت «ب» دوبرابر میشود.
با وجود چنین برتری آشکاری چرا بسیاری از موجودات زنده رنج جلب نظر جفت و فرآیند آمیزش را به جان خریدهاند و از مزایای تولیدمثل غیرجنسی سود نمیبرند؟
یکی از مزایای تولیدمثل جنسی توسط بیل هیل و آلِن رابِرتسون در سال ۱۳۴۵/ ۱۹۶۶ هویدا شد (البته بعدها مشخص شد که این تبیین پیشتر در دهه ۱۳۱۰/ ۱۹۳۰ از طرف فیشر و مولر ارائه شده بود). جمعیتی را با اندازه نسبتا بزرگ تصور کنید که طی تکامل دو جهش سودمند یک و ۲ به طور مستقل در آن پدید آمده باشد.
چون جهش یک و ۲ هر دو شایستگی زیستی حامل خود را افزایش میدهند، فراوانی این جهشها در جمعیت افزایش مییابد. در نهایت دو گروه در این جمعیت پدید میآیند: گروهی دارای جهش یک و گروهی دارای جهش ۲. از آنجا که هر دو جهش مفیدند، هیچ یک از جمعیت حذف نمیشوند.
اما چون این جهشها در افراد مختلف وجود دارد، دارندگان جهش یک و ۲ در جمعیت با هم رقابت میکنند. در صورتی که تولیدمثل جنسی در این جمعیت وجود داشته باشد، بر حسب تصادف افراد دارای جهش یک و جهش ۲ با هم میآمیزند و به فرزندانی منجر میشوند که هر دو جهش سودمند یک و ۲ را دارند. در نتیجه این نوترکیبی (فرد دارای جهش یک و ۲) فرآیند تکامل با سرعت بیشتری پیش میرود و دیگر رقابت میان جهشهای مفید در جمعیت وجود نخواهد داشت.
این پدیده که با نام اثر هیل-رابرتسون خوانده میشود نشان میدهد که در تولیدمثل جنسی، چندان هم از منظر تکاملی بیثمر نیست.
منبع: جام جم
انتهای پیام/