جمهوریت – مصطفی کواکبیان، رئیس فراکسیون دیپلماسی و منافع ملی مجلس دهم شورای اسلامی، معتقد است سیاست خارجی فعلی جمهوری اسلامی با نزدیک شدن به کشورهایی از قبیل روسیه و چین از شعار «نه شرقی نه غربی» فاصله گرفته است. او معتقد است که در حال حاضر ایران بهای سنگینی بابت فروش پهپادها به روسیه میپردازد و از طرفی بر این نکته تاکید میکند که پوتین شریک مورد اعتمادی برای تهران نیست.
به گزارس منیبان،مهمترین بخش های این گفت و گو را در ادامه می خوانید:
- اینکه ما متهم به این باشیم که پهپادهایی در اختیار روسها قرار دادیم و شرط کردیم که نباید استفاده کنند، خود این اقدام همسویی با سیاست روسها در تجاوزی است که به اوکراین داشتند که یک راهبرد منطقی نیست. ما همیشه با ظلم و تجاوز مخالف بودیم و تجاوز روسها هم یکی از آنها محسوب میشود. هر چند روسها با چرتکههایی که میاندازند به خودشان حق میدهند اما آنها حرفهای خودشان را دارند ما چرا باید در کنار روسها بایستیم و از این بابت هیچ منافعی به ما نرسد. بنده یقین دارم که خود روسها اگر قرار باشد از نظر سیاسی و اقتصادی بین ایران و کشورهای غربی چرتکه بیندازند ممکن است ایران را به راحتی بفروشند. برای نمونه همین قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین که زمان ظریف که وزیر خارجه بسیار مقتدر و هوشمند بود امضا شد و قرار شد اجرایی شود و ممکن است از داخل آن تفاهمنامه ۲۵ ساله دهها قرارداد در جنبههای مختلف همکاری بیرون بیاید اما در هر حال این تفاهمنامه، به راحتی توسط چینیها دور زده شد. در حقیقت طرف چینی چرتکه انداخت و متوجه شد که منافع اقتصادیاش در همسویی با عربستان بهتر تأمین میشود.
- بعضیها میگویند ما معیشت مردم را به برجام گره نمیزنیم اشکال ندارد ما هم نمیخواهیم گره بزنیم اما گره خورده است. وقتی ارزش پول ملی در همین ۱۰ ماه امسال نزدیک ۳۰ درصد کاهش پیدا کرده یعنی قدرت خرید مردم ۳۰ درصد پایین آمده است. نکته دیگر این است که به عقیده من بخش مهمی از بحثهای کلان اقتصادی و مسائلی که در این زمینه داریم از کسر بودجه گرفته تا افزایش سرسامآور نرخ تورم و امثال آن، مربوط به سیاست خارجی است و اگر سیاست خارجی تنظیم شده باشد میتوانیم اوضاع اقتصادی خود را کامل کنیم. در مجموع به اعتقاد من سه اشکال وجود دارد؛ یکی اینکه برنامهریزی جدی درباره هر کشور، منطقه، بلوک یا مرکز قدرتی در دنیا نداریم و تعیین تکلیف نکردهایم که چه کار کنیم. دوم اینکه اگر هم برنامهریزی داریم اما رفتار هوشمندانه و دقیقی برای رسیدن به منافع ملی نداریم. سوم اینکه شفافیت در سیاست خارجی ما کم است تا جایی که خبرگزاریهای خارجی و دستگاههای رسانهای خارجی که دست بالایی هم در همه جا دارند و قویتر میتوانند عمل کنند، حرفهای خودشان را جا می اندازند. در حال حاضر در بحث روابط خارجی در افکار عمومی دنیا مشاهده میکنیم که طرفدار کمتری داریم. برای نمونه اجلاس برای زنان تاثیرگذار میگذاریم، پنج کشور میآیند که آمدن و نیامدنشان فرق چندانی نمیکند. این دستاورد نهایی و این وضعیت سیاست خارجی است علیرغم اینکه میگوییم از ۱۰۰ و چند کشور آمدند اما مشاهده کردیم که فقط مسئولان چند کشور درجه چهارم و پنجم آمدند. به عقیده بنده در بحث سیاست خارجی بهتر میتوانیم عمل کنیم که نیاز به مقداری برنامهریزی، هوشمندی و شفافیت دارد.
- مخالفان برجام در مجلس دهم دو دسته بودند. یکسری افرادی بودند که واقعا و اساسا توهم توطئه در عرصه روابط خارجی داشتند به عنوان مثال حتی در مباحث مربوط به تصویب پالرمو و یا FATF میگفتند که اینها میخواهند حاج قاسم را تحویل خارجیها بدهند واقعا نفهمی به درجه اعلا وجود داشت. ما میگفتیم در کدام بند این مورد آمده و چگونه است؟ ما که اینقدر شرط و شروط گذاشتهایم، تروریست را ما و شورای امنیت ملی ما معنی میکند؛ منتهی اینها نمیخواستند ذرهای اتفاق در روابط خارجی صورت بگیرد و اساسا میگویند حضرت امام زمان (عج) میآید و آن موقع خودش درست میکند و ما تا آن موقع با هیچ کشور دنیا نمیتوانیم روابط خوبی داشته باشیم و این تفکر، همان موقع هم بود. در مقابل تفکری وجود داشت که در آن زمان درباره برجام و FATF و مواردی از این قبیل برخورد جناحی و حزبی داشتند، آنها الحمدالله الان مقداری عاقل شدهاند و معتقدند حاضر هستیم درباره برجام بحث کنیم. برای نمونه اخیرا کوثری گفته بود بهترین چیز برجام است و بهتر از این نمیشود. اینها میگویند چون ما پیگیری میکنیم خوب است ولی اگر دیگران پیگیری کنند خوب نیست. اتفاقا به عقیده من این دسته دوم باز عقلانیت بیشتری دارند. حداقل جناحی فکر میکنند و به نحوی میخواهند منافع جناح خودشان را تضمین کنند. اما تفکر پایداریچیها که خیلی فکر نمیکنند که اصلا بتوانیم روابط خوبی داشته باشیم همچنان وجود دارد. متاسفانه تفکر این مجلس این تیپی است. میگوییم بروید FATF را حل کنید میگویند ما که تحریم هستیم این هم روی آن، میگوییم ما از لحاظ پولی برای کالاهایی که صادر میکنیم مشکل داریم، میگویند باید یک جوری حل شود اما روابط خارجی ما نباید به سمت حل شدن برود. من فکر میکنم این دو گروه در مجلس هستند و امیدواریم که عقلانیت مبنای اصلی اتخاذ همه تصمیماتی باشد که در مجلس گرفته میشود.
- شاید دولت روحانی و خود ظریف هم دوست داشتند مذاکره مستقیم با آمریکا صورت بگیرد اما این مورد از جمله تصمیماتی است که شورای عالی امنیت ملی میگیرد که یک نهاد بالادستی است و همه تصمیمات در آنجا باید با اجازه مقام رهبری گرفته شود، لذا در شورای عالی امنیت ملی تصمیم میگرفتند که مذاکرهای میان ایران و آمریکا صورت نگیرد. حتی روحانی که به آمریکا میرفت تلفنی چند دقیقه با اوباما صحبت میکرد. به نظر بنده صحبت درباره مذاکره با آمریکا یک حرف کارشناسی نیست. اگر ما از آموزههای دینی و صدر اسلام الگو میگیریم، حتی در جنگهای بسیار مهم هم مذاکره بود. پیامبر در رابطه با صلح حدیبیه هشت بار با بدترین مشرکان نشست و مذاکره کرد، علاوه بر این در حادثه کربلا مذاکراتی صورت گرفت، خیلی موارد بوده که حتی با دشمن خونی هم مذاکره صورت گرفت. منتهی اینجا به دلایلی شورای امنیت ملی اجازه نداد و الان هم متاسفانه میگویند ما به صورت غیرمستقیم با آمریکا مذاکره میکنیم. این چه فایدهای دارد؟ شخصی میگفت این گروسی یک مقدار ثقل سمع هم دارد و شنواییاش یک مقدار ضعیف است. حالا رو در رو هم به او میگوییم گاهی نمیشنود حالا بیاییم به یک واسطه بگوییم که او برود به گروسی بگوید که آیا او متوجه شود یا نشود. بنشینیم و با هم صحبت میکنیم و هیچ تابویی نباید باشد.
- واقعا معتقد هستم این تصمیمات که در شورای عالی امنیت ملی اتخاذ میشود باید اصلاح شود و متاسفانه میبینم این بحث همچنان ادامه دارد. همین دولت مذاکرات زیادی با آمریکاییها داشته است منتهی غیرشفاف و باز غیرمستقیم. به عنوان مثال وزیر خارجه قطر میآید پیام آمریکاییها را برای ما میآورد. قطر به دنبال منافع خودش است و دلش نه برای ما میسوزد نه طرف آمریکایی بلکه برای خودش این کار را انجام میدهد و میخواهد بگوید من میانجیگر بسیار قوی هستم. واقعیت امر درباره پیامهای طرف آمریکایی این است که این پیامها، پیامهایی هستند که آمریکا از طریق آنها بتواند به افکار عمومی خودشان بگوید ما مسائل را پیش میبریم، کنترل میکنیم و بحثهای هستهای ایران را تحت نظر میگیریم. در مجموع این ما هستیم که باید ببینیم منافع ملی در کجا است. البته ما در مورد عراق، افغانستان و موارد مختلف مذاکره مستقیم با آمریکا داشتیم اما این موضوع، موضوع دیگری است. وقتی بحث خودمان میشود آنوقت باید واسطه بیاید و مذاکرات غیرمستقیم باشد. در نهایت معتقد هستم به راحتی میشود ضمن حفظ عزت، مصلحت، حکمت، منافع ملی و رعایت خطوط قرمز مذاکرات مستقیم با آمریکا داشت. وقتی نفر ما میرود مذاکره میکند یا به او اعتماد و اطمینان نداریم پس چرا او را گذاشتیم مذاکره کند و اگر اعتماد و اعتقاد داریم که باید اختیار داشته باشد، صحبت کند و در چارچوب منافع ملی ایران بحث کند.
- ما اعتراضات زیادی داشتیم ولی این اواخر یکی دی ماه ۹۶ و یکی آبان ماه ۹۸ بود و یکی هم از پاییز ۱۴۰۱ که بعد از داستان مرحومه مهسا امینی شروع شد. آن دوتای اول قابل تحلیل بود. من فکر میکنم دی ماه ۹۶ را جریان اصولگرا راه انداختند، فکر میکردند باید یک جوری با دولت کلنجار بروند و بیشتر هم از مشهد آب میخورد. در آبان ۹۸ ماحصل عملکردهای مختلفی بود که یکدفعه، دولت ۳۰۰ درصد قیمت بنزین را افزایش داد و این یک جرقه مهمی بود ما هم هر چه در مجلس تلاش کردیم گفتند مصوبه شورای عالی امنیت ملی است. یعنی روز یکشنبه بعد از آن روز جمعهای که قیمتهای افزایش پیدا کرد مشاهده کردیم به جای اینکه مسئولان وزارت نفت بیایند، شمخانی آمد و گفت بله این مصوبهای است که سران سه قوه به شورای عالی امنیت ملی آوردهاند، یعنی از لحاظ قانون اساسی ما دیگر هیچ کاری نمیتوانستیم انجام دهیم. حتی ما طرح دو فوریتی آوردیم که قیمت هزار و ۵۰۰ تومان شود و بحث سهمیه در کار نباشد که تصویب نمیشد و میگفتند مصوبه است. حتی گفتیم به جای ۶۰ لیتر، ۱۲۰ لیتر بنزین بدهید اما میگفتند شورای عالی امنیت ملی تصویب کرده است. مردم این افزایش قیمت را گذاشتند به حساب بیعرضگی ما در مجلس دهم و گفتند این نمایندگان بیخاصیت نتوانستند هیچ کاری کنند و واقعا مردم در جریان نبودند و حق هم داشتند. البته حوادث مختلفی هم دست به دست هم داده بود. مثلا بحث سقوط هواپیمای اوکراینی یکی از آن مسائل بود. من بارها در همان دو، سه روزی که اینها مرتب کتمان میکردند، میگفتم اگر چیزی بوده بگویید ولی اینها مرتب کتمان میکردند و بعد از سه روز بالاخره مطرح شد و موارد زیادی بود که مردم را عصبانی کرد و یک عدهای بیرون آمدند و به آن شکل اعتراضات شکل گرفت اما در عین حال آن هم جنبه اقتصادی داشت. جنبه بیاعتمادی هم بود ولی بیشتر جنبه اقتصادی داشت که تبلور اصلیاش همان افزایش قیمت بنزین بود.
- اما در اعتراضات سال ۱۴۰۱ واقعیت این است که نسل Z یا همان نسل هشتادی یا نودی به صحنه آمدند، اینها نسلهایی بودند که ماها به آنها بی اعتمادی کردیم. من در یک جلسه که بعضی روحانیون حضور داشتند گفتم بررسی کنیم و ببینیم روحانیون ما با این نسل Z چه ارتباطی برقرار کردهاند؟ چگونه نظرات آنها را متوجه شده و میشوند؟ بههرحال اینها با دهه شصتی که بعد از انقلاب به دنیا آمدند یا قبل از انقلاب که اکثرا الان دیگر ریش سفید شدهاند خیلی فرق میکنند. ما نمیخواستیم متوجه شویم. این پدیده بحث جامعهشناسی دقیقتری را میطلبد. بحث مهسا امینی جرقهای بود برای اینکه این نسل به اصطلاح سرکوب شده از لحاظ فکری و بیاعتنایی شده از لحاظ اجتماعی بیاید و بروز و ظهوری داشته باشد، البته جریانات مختلفی هم خواستند از آن استفاده کنند. یک جریانی اصلا ککاش هم نگزید و گفت اصلا اتفاقی نیفتاده. همان تعبیر احمدینژاد که میگفت خس و خاشاکی هستند که از بین میروند و اینها مهم نیستند و واقعا هم اینجوری برخورد میکردند، یعنی میگفتند الحمدالله همه امور گل و بلبل و خیلی قشنگ است و اینها هم میگذرند و در نهایت هم میگفتند اینها تحت تاثیر خارجیها و شبکههای خارجی هستند. عدهای هم سریع این بحث را مطرح کردند که این نشان میدهد که نظام باید براندازی شود. من به هر دو انتقاد داشتم. هم به آنهایی که میگفتند به هر قیمتی هست باید نظام را براندازی کنیم و عدهای هم میگفتند به هر قیمتی هست باید سرکوب کنیم. هر دو اشتباه میکردند چرا که ما باید میفهمیدیم این نسل جدید خواستههایی دارد. خوشبختانه این عفو گستردهای که مقام رهبری دادند را به فال نیک میگیرم.
- معتقدم با توجه به اینکه در ۱۴۰۱ مصیبتهای زیادی دیدیم و اخیراً هم زلزله ترکیه و سوریه را مشاهده کردیم، باید با خانوادههایی که عزیزی را از دست دادند اظهار همدردی کنیم یا زلزله خوی که برای ما مصیبت بزرگی بود و بسیار حوادثی که گذشت و حوادث اغتشاشات به تعبیر بعضیها و اعتراضات به تعبیر دیگر بحثهایی داشتیم، شاید ما دل خیلی خوشی نداریم برای اینکه عید داشته باشیم اما معتقدم بشر به امید زنده است، یعنی ما باید به فضل الهی امیدوار باشیم و «لا یَیأسُ مِنْ روحِ اللهِ إلّا القَومُ الکافِرون» خدا هم میفرماید که بالاخره از امید الهی و بشارت الهی فقط کفار مأیوسند. ما امیدوار هستیم که خداوند به مسئولان و زمامداران ما یک عقلانیت بیشتر و سعه صدر بهتری بدهد تا با مردم بهتر کنار بیایند و بعضی جاها که لازم است انعطاف نشان دهند و عقبنشینی کنند. هیچ مشکلی پیش نمیآید، عقبنشینی باعث میشود مردم به شادابی بیشتری برسند. آرزوی روزهای خوب و سال خوبی دارم اما مقداری نگرانم که وضعیت اقتصادی سال جدید بدتر از امسال شود. امیدوارم این اتفاق نیفتد. از خدا هم میخواهم و در دعای سال تحویل هم میگوییم: حوّل حالنا الی احسنالحال. احسنالحال یعنی وضعیت اقتصادی مردم حداقل بهتر از ۱۴۰۱ شود. باید دست به دست هم دهیم و این کار را کنیم و مأیوس نشویم ضمن اینکه آن نارضایتی خودمان را همه داریم.