ناصر تبریزی – سقوط دردناک هواپیمای اوکراین با هدف گرفتن موشکهای خودی، از بزرگترین شوک های چهل ساله اخیر برای جامعه ایران و مطبوعات بشمار می رود.اعلام خبر هدف گرفتن هواپیما با موشکهای پدافند هوایی سپاه، آن هم با تاخیر سه روزه، نه فقط جامعه ایرانی را در شوک فرو برده، در کنار آن ضربه هولناکی را بر اعتماد عمومی «مردم به رسانه ها» وارد کرده است. اعتماد اجتماعی یکی از عناصر اساسی نظم جامعه است، اعتماد اجتماعی تحت تأثیر عوامل مختلفی تقویت و یا تضعیف میشود که یکی از آنها رسانههای جمعی است.
پاسخگویی به این سوال که چه مولفه هایی اعتبار رسانه را در نزد مخاطب افزایش می دهد و باعث اعتماد وی به رسانه می شود، کاری سختی نیست. در تحقیقی که اخیرا در دانشگاه اصفهان از طریق مصاحبه با کارشناسان ارتباطات و رسانه انجام شد، نشان می دهد؛ مهمترین کارکرد رسانه ها که اعتبار رسانه را به همراه می آورد و افزایش اعتماد مخاطب را موجب می شود، کارکرد خبری آنهاست و اگر رسانهها به عنوان واسطهای صادق بین واقعیتها و مردم عمل کنند، نزد مخاطب اعتبار کسب میکنند و مورد اعتماد خواهند بود. همچنین اگر رسانه ای پیام خودش را در قالب مورد پذیرش جامعه شکل دهد، مخاطب او را خواهد پذیرفت.در بحث اعتماد به رسانه نیز، رعایت مولفه هایی ضروری است؛ دوری از تفاسیر یکسویه، پرداختن به رویدادها از زوایای مختلف، تغییر در نوع دروازه بانی، دوری از اغراق و تناقضگویی، پرهیز از انعکاس ابهام آمیز موضوعات، دوری از تحریف و سانسور، این نتیجه نیز حاصل شده که هر چقدر مخاطبان از عملکرد رسانهای خشنود باشند، زمان بیشتری را برای توجه به اخبار در طی روزهای هفته، هزینه می کنند.
بررسی روند رسانه ها بعد پیروزی انقلاب نشان میدهد که در شرایط خاص اوایل انقلاب، کانون های اصلی رسانه های جمعی بویژه رادیو و تلویزیون، بواسطه اهمیت شرایط آن زمان در انحصار کسانی قرار گرفت که اصلا رسانه ای نبودند. بعد ها که جنگ بر ایران تحمیل شد، شرایط جنگی نیز ایجاب می کرد تا رسانه ها داخلی بشدت زیر ذره بین کنترل امنیتی قرار گیرند و به همین واسطه امور رسانه، همچنان تا سالها در اختیار غیر رسانه ای ها قرار داشت. متاسفانه خبرنگاران و کلیه عوامل رسانه ای طی این سالها همواره مورد بی مهری قرار داشته اند. غافل از اینکه برای جلب اعتماد عمومی بناگزیر می بایست رسانه های مستقل را تقویت و از این طریق، رویکرد مخاطبان به آن سوی مرزها را کنترل نمود. اتفاقی که روند اداره نظارتی حاکمیتی بر مطبوعات در ایران جهت به عکس این روش را نشان می داد. ظهور رسانه های دیجیتال فرصت دستیابی به شبکه های اجتماعی را فراهم آورد. این امر موجب شد تا کاربران به طرق متعدد و متنوعی بتوانند به اخبار مستقل دست یابند. دسترسی آسان به اخبار از طریق شبکه های اجتماعی و رسانه های دیجیتال، شکاف بین مخاطب و رسانه های داخلی را بیش از پیش عمیق تر کرد. محدودیتهای تحمیلی به رسانه ها و اهالی مطبوعات، و دستگیری های گسترده خبرنگاران و گزارشگران و پژوهشگران اجتماعی، موجب شد تا مخاطبین به این نتیجه برسند که رسانه های داخلی اعم از دولتی و غیر دولتی وابسته یا غیر وابسته، فاقد هر گونه تحلیل مستقل از اتفاقات روز هستند، لذا برای دسترسی به تحلیل مستقل و واقع گرایانه ی اتفاقات، به شبکه های اجتماعی و رسانه های خارج از ایران گرایش پیدا کردند.
عدم اعتماد به رسانه های داخلی از سوی مخاطبین، نشریات را در انزوای بیشتر و مشکلات عدیده مالی گرفتار کرد .تیراژ برخی از روزنامه ها از یک میلیون نسخه در روز، بناگاه تا ۵ هزار نسخه کاهش یافت.در این شرایط مطبوعات برای ماندگاری و حفظ بقا، با اتصال به ارگان ها و محافل اقتصادی، بجای نقد شرایط موجود، سخنگوی این محافل شوند. در این میان اگر بحثی نیز در می گرفت حاصل رقابت گروه ها و محافل سیاسی یا اقتصادی بود. این روند اکثر نشریات را به بازوهای فرعی این محافل مبدل کرد. در این روند تحمیلی شکل گرفته، رسانه ها نقش تولید کننده اخبار سفارشی مراکز وابسته به خود را بازی کردند و در ادامه، ضربه دیگری به پیکر اعتماد اجتماعی به رسانه ها وارد و موجبات دوری بیش از پیش مخاطبین از رسانه های داخلی را فراهم آورد.
علیرغم فشار های اقتصادی و صنفی و سیاسی، هنوز تعداد بسیار اندکی از خبرنگاران و روزنامه نگاران مستقل با وجود خود سانسوری ها،دستگیری ها و محدودیت های جدید صنفی، بصورت انگشت شمار، با انتشار تحلیل ها و یادداشت ها و تحت فشار تمام محدودیتها، مطالبی را منتشر می کردند.هنوز رشته ای هر چند باریک و سست و لرزان مابین رسانه و مردم وجود داشت و امید بازگشت و رجوع مخاطب به رسانه های داخلی را زنده نگاه می داشت اتفاق اخیر،آخرین ضربه را به اعتماد عمومی و رسانه وارد کرده است و بقول آ اعلام انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران، «جامعه رسانه های کشور در حال تشییع اعتماد عمومی بسر می برد». در حال حاضر رسانههای داخلی در نحیفترین و ضعیفترین شکل ممکن هستند. نکته مهم که نباید از آن غافل شد این است که عزاداری مطبوعات و رسانه های داخلی برای مرگ اعتماد عمومی نه فقط متوجه رسانه ها شده بلکه به تبع آن، آحاد جامعه اعتماد خود را به تمامی ارکان های اجتماعی و سیاسی از دست داده است.برای رهایی از شرایط حاضر می بایست کاری اساسی کرد . بنا بر اتفاق نظر تمام کارشناسان علوم ارتباطات، دروازه ورود به اعتماد عمومی از منظر رسانه ها می گذرد.برای جلب افکار عمومی و بازگشت اعتماد جامعه به مسئولین و رسانه، حاکمیت نقش اساسی و تعیین کننده دارد. بازبینی رفتار سیاسی با روزنامه نگاران، و تغییر سیاست نظارت امنیتی بر عملکرد رسانه ها، می تواند راه گشای موقعیت کنونی باشد. متاسفانه روند حاضر که سالهاست بر سر رسانه ها مستدام است، امیدی را برای رهایی از شرایط کنونی «جامعه و اهالی مطبوعات» باقی نگذاشته است. با این اتفاقات رسانهها نه قادر به انعکاس پیام مخاطبین خود هستند و نه می توانند با اعتماد به مسئولین، کنش و عملکرد آنان را انعکاس دهند.
عزا عزاست امروز……
ناصر تبریزی – سقوط دردناک هواپیمای اوکراین با هدف گرفتن موشکهای خودی، از بزرگترین شوک های چهل ساله اخیر برای جامعه ایران و مطبوعات بشمار می رود.اعلام خبر هدف گرفتن هواپیما با موشکهای پدافند هوایی سپاه، آن هم با تاخیر سه روزه، نه فقط جامعه ایرانی را در شوک فرو برده، در کنار آن ضربه […]